عقل و عشق پارت ۱۰

ا/ت ویو

رسیدیم خونه و گوشیمو داد تا گوشیمو گرفتم زنگ زدم میونگ

_ میونگگگگگگگگگگگگگگگ

& ا/تتتتتتتتتتتتتتتتت

_ چرا امروز نیومدی خره

& خواب موندم

_ یه چیزی شده باید بگمممممممم

& اوکی بگو

_ اینجوری نمیشه فقط بدون من الان خونه جونگکوکم

& رل زدی؟

_ نهههههههههه بت میگم چیشد فردا

& اوکی


فلشبک فردا

*ا/ت همچیو به میونگ گف*

دختره اول کلاس جلو همه . ا/ت میشه جاتو با من عوض کنی؟

_ با...

خواستم بگم باشه اما جونگ کوک پامو فشار داد به معنای نه ترسیدم خو

_ نه ببخشید

دختره. پوزخند

زنگه آخر بود خواستم برم بیرون که یه صدایی توجهمو جلب کرد همون دختره

د. همه بمونین کلاس یچیزی باید بگم

میخاستم برم بیرون ولی یکی از پسرا دستمو گرف خودشو نزدیک بمن کرد انگار میخاس ببوستم اون‌یکی دستمو آوردم جلو صورتش یکی از پشت بندار ماسکمو باز کرد همون پسره از جلو ماسکمو داد پایین دستمو گرفتم جلو صورتم . صورتم اصن معلوم نبود

*جونگ کوک و اعضا به ابن جور سخنرانیا گوش نمیدن میرن*

دستمو گرفتم جلو صورتم میونگ اومد جلو

& چطور جرعت میکنین هان؟ اصن میدونین اون کیه شاید بعضیا خوشگلیشونو زیر ماسک قایم میکنن نه زشتیشونو

د. صحیح پس پرنسس زیبای ما خودتو نشون بده . پوزخند

همون پسره که از جلوم بود‌ دستمو داد پایین قیافم معلوم شد

_ چیو میخاستی ببینی دختره ی عوضی؟

د. آآآآ

_ چیه زبونت بند اومد چون کراشت و الگوت الان جلوته؟

د. پشم ام

_ دختره ی ایکبیری میونگ بیا بریم

& باشه هرچه بهتر که زودتر فهمیدن کی هستی ا/ت جونم


رفتن بیرون

گوشیه ا/ت زنگید

_ بله؟ شما؟

+ ا/ت داری چه گوهی میخوری عییزم

_ برات تعریف میکنم

+ سریع بیا

_ میونگ من برم بایییییییی

& باییی

۰