•مستر جئون • part ۱۸
ا.ت ویو :
همین این حرفو زد گریم بند اومد ...یعنی انقد ازم بدش میومد ...
پاشدم با اون حال خرابم رفتم توی اتاق لباسمو عوض کردم رفتم بیرون با ماشینی که بیرون بود رفتم ....اصلا حالم خوب نبود فقط گریه میکردم ...اصلا حواسم به سرعت ماشین نبود ...حتی نمیدونستم دارم کجا میرم فقط میرفتم همونجور که جونگ کوک گفته بود..توی همین فکرا بودم که یهو یه سگ پرید جلوی ماشین برای اینکه بهش نخورم ماشینو کشیدم این طرف که یهو ...
ویو راوی :
که یهو خورد به یه درخت و پرت شد توی یه دره
کوک ویو :
کاش اونجوری باهاش حرف نمیزدم اما مجبور بودم اون لیاقت آدم روانی مثل منو نداشت ...اگر بلایی سرش میاوردم چطوری خودمو میبخشیدم اگر اذیتش میکردم چی ...داشتم به اینا فک میکرد که دیدم بادیگاردم با سرعت اومد تو اتاق
_توعه خر بلد نیستی در بزنی ؟با چه اجازه ای اومدی تو (داد)
@آقا ببخشید اما خانم...
_خانم ؟خانم چییی
@تصادف کردن ...و ...افتادن توی دره
_چ ..چی
زود رفتم بیرون سوار ماشینم شدم که بادیگاردمم اومد
_کجا ...(داد)
@منطقه ....
باورم نمیشد چیکار کردم من ...دستی دستی ا.ت رو دارم به کشتن میدم چرا اونجوری باهاش حرف زدم با سرعت میروندم رسیدم به محل حادثه
پیاده شدم آمبولانس و پلیس اونجا بودن میخواستم برم سمت پرتگاه
@ببخشید آقا ی محترم اما نمیتونید برین
_چی میگی زندگیم اون پایینه میفهمی (داد)
@شما چه نسبتی با کسی که توی ماشینه دارین
_من دوست پسرشم
@آروم باشین تا یک ساعت دیگه اون خانم رو از توی ماشین در میارن و به بیمارستان انتقال میدن
حمایت پلیز 🤍
همین این حرفو زد گریم بند اومد ...یعنی انقد ازم بدش میومد ...
پاشدم با اون حال خرابم رفتم توی اتاق لباسمو عوض کردم رفتم بیرون با ماشینی که بیرون بود رفتم ....اصلا حالم خوب نبود فقط گریه میکردم ...اصلا حواسم به سرعت ماشین نبود ...حتی نمیدونستم دارم کجا میرم فقط میرفتم همونجور که جونگ کوک گفته بود..توی همین فکرا بودم که یهو یه سگ پرید جلوی ماشین برای اینکه بهش نخورم ماشینو کشیدم این طرف که یهو ...
ویو راوی :
که یهو خورد به یه درخت و پرت شد توی یه دره
کوک ویو :
کاش اونجوری باهاش حرف نمیزدم اما مجبور بودم اون لیاقت آدم روانی مثل منو نداشت ...اگر بلایی سرش میاوردم چطوری خودمو میبخشیدم اگر اذیتش میکردم چی ...داشتم به اینا فک میکرد که دیدم بادیگاردم با سرعت اومد تو اتاق
_توعه خر بلد نیستی در بزنی ؟با چه اجازه ای اومدی تو (داد)
@آقا ببخشید اما خانم...
_خانم ؟خانم چییی
@تصادف کردن ...و ...افتادن توی دره
_چ ..چی
زود رفتم بیرون سوار ماشینم شدم که بادیگاردمم اومد
_کجا ...(داد)
@منطقه ....
باورم نمیشد چیکار کردم من ...دستی دستی ا.ت رو دارم به کشتن میدم چرا اونجوری باهاش حرف زدم با سرعت میروندم رسیدم به محل حادثه
پیاده شدم آمبولانس و پلیس اونجا بودن میخواستم برم سمت پرتگاه
@ببخشید آقا ی محترم اما نمیتونید برین
_چی میگی زندگیم اون پایینه میفهمی (داد)
@شما چه نسبتی با کسی که توی ماشینه دارین
_من دوست پسرشم
@آروم باشین تا یک ساعت دیگه اون خانم رو از توی ماشین در میارن و به بیمارستان انتقال میدن
حمایت پلیز 🤍
۷.۰k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.