مافیا ی عاشق
مافیا ی عاشق
p2
ویو ا.ت که یهو دوست جونگکوک رو هم دیدم
ا.ت: سلام عمو سلام زن عمو
علامت زن عموی ا.ت(ز.ا)
ز.ا: سلام عزیزم
مهمونا رغتن ولی دوست کوک جلو در بود
ا.ت: سلام ببخشید کاری داشتید؟
ته: سلام میتونین بگین جونگکوک بیاد؟
ا.ت: بله حتم لطفا بیاین تو جلو در بده
ته: نه مزاحم نمیشم
ا.ت: این چه حرفیه بفرمایید داخل
ته با اجبار ا.ت اومد توی حیاط خونه
ا.ت: چن دقیقه وایسید برم کوک رو بیارم
ویو ته
همین که اینو گفت رفت داخل خونه کوک رو با خودش اورد بیرون
ا.ت: هوی گوساله کجایی دوستت تو حیاط منتظرته
ویو ته
با این حرفش یکم خندم گرفت ولی سریع محو شد
کوک: رفتم عنتر
ا.ت رفت نزدیک تهیونگ
ا.ت: ببخشید ما این لغات رو به کار میبریم چون اسمش باید اینا میبود نبود من بهش میگم
کوک: برو گم شو بیشعورررر
ا.ت: بسوزززز
ته: نه خواهش میکنم کوک بچه ای مگه دعوا میکنی (خنده سریع)
ا.ت رفت
ویو ا.ت
از اونجا رفتم داخل خونه دیدم بچه فامیل. همشون پریدن تو اتاقم با لگد و کتک انداختمشون بیرون بهشونم گفتم گریه نکنید براتون بستنی میگیرم سریع هم خر شدن بدبختا
(نویسنده: خودمم از این روش استفاده میکنم تا بچه فامیلا خر شن فقط😂😂)
انداختمشون بیرون
اتاقمو مرتب کردم
(خونه شون دو طبقه بود مامان بابای ا.ت مهمونارو برده بودن طبقه بالا اتاق ا.تم پایین بود ولی اتاق کوک طبقه بالا)
ویو ا.ت
اتاق رو تمیز کردم بچه فامیلارو فرستادم بالا
خواستم از اتاق برم بیرون که یهو خوردم به....
p2
ویو ا.ت که یهو دوست جونگکوک رو هم دیدم
ا.ت: سلام عمو سلام زن عمو
علامت زن عموی ا.ت(ز.ا)
ز.ا: سلام عزیزم
مهمونا رغتن ولی دوست کوک جلو در بود
ا.ت: سلام ببخشید کاری داشتید؟
ته: سلام میتونین بگین جونگکوک بیاد؟
ا.ت: بله حتم لطفا بیاین تو جلو در بده
ته: نه مزاحم نمیشم
ا.ت: این چه حرفیه بفرمایید داخل
ته با اجبار ا.ت اومد توی حیاط خونه
ا.ت: چن دقیقه وایسید برم کوک رو بیارم
ویو ته
همین که اینو گفت رفت داخل خونه کوک رو با خودش اورد بیرون
ا.ت: هوی گوساله کجایی دوستت تو حیاط منتظرته
ویو ته
با این حرفش یکم خندم گرفت ولی سریع محو شد
کوک: رفتم عنتر
ا.ت رفت نزدیک تهیونگ
ا.ت: ببخشید ما این لغات رو به کار میبریم چون اسمش باید اینا میبود نبود من بهش میگم
کوک: برو گم شو بیشعورررر
ا.ت: بسوزززز
ته: نه خواهش میکنم کوک بچه ای مگه دعوا میکنی (خنده سریع)
ا.ت رفت
ویو ا.ت
از اونجا رفتم داخل خونه دیدم بچه فامیل. همشون پریدن تو اتاقم با لگد و کتک انداختمشون بیرون بهشونم گفتم گریه نکنید براتون بستنی میگیرم سریع هم خر شدن بدبختا
(نویسنده: خودمم از این روش استفاده میکنم تا بچه فامیلا خر شن فقط😂😂)
انداختمشون بیرون
اتاقمو مرتب کردم
(خونه شون دو طبقه بود مامان بابای ا.ت مهمونارو برده بودن طبقه بالا اتاق ا.تم پایین بود ولی اتاق کوک طبقه بالا)
ویو ا.ت
اتاق رو تمیز کردم بچه فامیلارو فرستادم بالا
خواستم از اتاق برم بیرون که یهو خوردم به....
۴.۹k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.