مافیای جذاب من
پارت ۱۱
از زبان جون کوک
ا/ت دیدم داشت گریه میکرد رفتم طرفش لباسش خونی بود
کوک : ا/ت حالت خوب ا/ت
ا/ت : جون کوک کمک جون........ سیاهی کامل
کوک : ا/ت ا/ت ( با داد گفت )
از زبان کوک
دکلمه
ا/ت بلند کردم بردمش تو ماشین هم اومدن رفتیم بیمارستان
کوک : دکتر این جا نیست کمک
پرستار : چته آقا این جا رو گذاشتی رو سرت
کوک : انگار منو نشناختی
پرستار : معذرت میخواهم
کوک : پرستار این خانم را
دکتر : این خانم باید بره تو اتاق عمل بودو پرستار
پرستار : چشم
کوک بردنش اتاق عمل خیلی نگران بودیم هم
دکتر اومد گفت
خخخخخ
مممممممم
اااااا
رررر
ییی
از زبان جون کوک
ا/ت دیدم داشت گریه میکرد رفتم طرفش لباسش خونی بود
کوک : ا/ت حالت خوب ا/ت
ا/ت : جون کوک کمک جون........ سیاهی کامل
کوک : ا/ت ا/ت ( با داد گفت )
از زبان کوک
دکلمه
ا/ت بلند کردم بردمش تو ماشین هم اومدن رفتیم بیمارستان
کوک : دکتر این جا نیست کمک
پرستار : چته آقا این جا رو گذاشتی رو سرت
کوک : انگار منو نشناختی
پرستار : معذرت میخواهم
کوک : پرستار این خانم را
دکتر : این خانم باید بره تو اتاق عمل بودو پرستار
پرستار : چشم
کوک بردنش اتاق عمل خیلی نگران بودیم هم
دکتر اومد گفت
خخخخخ
مممممممم
اااااا
رررر
ییی
۵۹.۰k
۲۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.