معشوقه ی کیم
#معشوقه_ی_کیم
پارت ۱۴
نونا=
رفتم لباسام رو عوض کردم که سباستین
داشت میرفت اتاق تهیونگ گفتم : هوی اون چیه گفت :
آقا گفتن که گوشی آیفون بیارم گفتم : باشه برو
خودم میبرم ازش گرفتم و در رو باز کردم
و گفتم: عزیزم این گوشیه ...... که
گفتی بیارن برات یهو با دیدن لباس عروس
تن هان سو داشتم میمردم هان سو بلند
شد و گوشی رو گرفت و گفت
: ممنون نشست ک گوشی رو باز کرد و شروع
کرد با عکس گرفتن داشتم به هان سو با
حسرت نگاه میکردم که تهیونگ گفت :
هان سو حلقه ها رو بده من هان سو بلند شد
و جعبه رو داد به تهیونگ و رفت .
پارت ۱۴
نونا=
رفتم لباسام رو عوض کردم که سباستین
داشت میرفت اتاق تهیونگ گفتم : هوی اون چیه گفت :
آقا گفتن که گوشی آیفون بیارم گفتم : باشه برو
خودم میبرم ازش گرفتم و در رو باز کردم
و گفتم: عزیزم این گوشیه ...... که
گفتی بیارن برات یهو با دیدن لباس عروس
تن هان سو داشتم میمردم هان سو بلند
شد و گوشی رو گرفت و گفت
: ممنون نشست ک گوشی رو باز کرد و شروع
کرد با عکس گرفتن داشتم به هان سو با
حسرت نگاه میکردم که تهیونگ گفت :
هان سو حلقه ها رو بده من هان سو بلند شد
و جعبه رو داد به تهیونگ و رفت .
۴.۷k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.