💜❤پیش به سوی اینده پارت ۱۱💜❤
کوکی : ات دیشب خیلی خوش گذشت بیبی گرل من ات: اوهوم کوکی: دستم. وگزاشتم رو گردنشو بوش کردم و بالاخره رفتیم بیرون کوکی : ات میگم بیا
دینگ دینگ( صدای در)
ات : من باز میکنم کوکی:خیر اخرین باری که باز کردی دیدیم چی شد ات:😂😑کوکی:رفتم درو باز کردم و دیدم کای اومده و بدون هیچ سلام و علیکی رفت پیش ات کای: ات جانگ کوک دوست پسرته ات: اره چه طور کوکی: صبر کن ببینم اصلا به توچه هان تو چی کارشی هان کای: بدون توجه به کوکی رفت منار ات و گفت : این و ببین (یک فلش بهش داد) و رفت ات : این چیه کوک: نمیدونم بازش کن ببینم رفتیم سمت کامپیوتر و روشنش کردیم ات: با چیزی کع دیدم باورم نمیشد کوکی جلوی همه اون دختره ی هرزه رو بوسیده کوکی: ات ات: بزارادامشو ببینم رفت ادمه ادامش کوکی لبشو گذاشته بود روی گردن اون دختره و بوس میکرد ات: اینا حقیقت داره ؟ کوکی: ات من میخواستم حرص تورو در بیارم وقتی کع یادت نمیومد من و ات: مهمنیست نیتت چی بوده و کی بوده مهم اینکه الان دارم به طرز بدی ات بدم میاد کوکی: ات ما تازه اشتی کردیم خواهش میکنم ات: بریم صبحانه
از زبون کوکی :
سع روز بود که ات باهام حرف نمیزد و فقط تو گوشی بود کوکی : ات ات ات: بله ( با لحنی سرد) کوکی : چرا اینجوری میکنی لامسب ات: چیکار می کنم کوکی: از وقتی اون ویدیو رو دیدی اصلا نه پیشم می خوابی نع باهام حرف میزنی داری چی کار میکنی ات: امروز یکی تهیونگ پارنی داده منم دعوت کرده من میرم اماده شم کوکی :بازم رفت و بهم گوش نداد
پارتی
ات: کوکی یک لباس خیلی شیک پوشیدع بود و این تحریکم میکرد ات:رفتم پیش اعضا و سلام دادم همه جواب سلاممو دادن جز کوکی تهیونگ : کوکی نمیخوای جواب سلام ات و بدی کوکی: اهان اومد تهیونگ : کی اومد کوکی: کسی قرار باهاش امشب خوش بگذرونم ات: رومو برگردوندم دیدم یک دختره با لباسای باز که یهو دیدم کوک رفت سمتش و دستشو گزاشت درستروی لبای دختره داتشم اتیش میگرفتم که یهو یک پسره اومددستم وگرفت و بردتپ اتاقایی که توش مثبت ۱۸ میکنن ات: یا تو کی هستی پسره:همونی که عشقش رفت کنار دوست پسر تو منم بهش میگم چه حسی داره ات: قبوله پسره : اومد گذاشتم رو تخت و ردم خیمه زد میخواست لباشو بزاره رو لبامه که کوک درو بای چه حرسی شکست کوکی: چه غلطی داری میکنی مرتیکه اومد مردرو پرت کرد ادن ور درو قفل کردو و با داد گفت: داشتی چه غلطی میکردی هان ات: همون غلطی که تو داشتی با اون دختره میردی همون غلطی تو دستت و گذاشتی رو لبای اون یکی دختره کوکی: ات تو داشتی با اوه 🔞 می کردی و برای همیشه مال اون می شدی میفهمی هان در ضمن من و تو باهم 🔞 کردیم پس تو ما منی و الانم بد جور باید تنبیه بشی 😡
ات: نه بابا یهو همونطور وایساده شلوارمو و شلوار خودشو دراو و
دینگ دینگ( صدای در)
ات : من باز میکنم کوکی:خیر اخرین باری که باز کردی دیدیم چی شد ات:😂😑کوکی:رفتم درو باز کردم و دیدم کای اومده و بدون هیچ سلام و علیکی رفت پیش ات کای: ات جانگ کوک دوست پسرته ات: اره چه طور کوکی: صبر کن ببینم اصلا به توچه هان تو چی کارشی هان کای: بدون توجه به کوکی رفت منار ات و گفت : این و ببین (یک فلش بهش داد) و رفت ات : این چیه کوک: نمیدونم بازش کن ببینم رفتیم سمت کامپیوتر و روشنش کردیم ات: با چیزی کع دیدم باورم نمیشد کوکی جلوی همه اون دختره ی هرزه رو بوسیده کوکی: ات ات: بزارادامشو ببینم رفت ادمه ادامش کوکی لبشو گذاشته بود روی گردن اون دختره و بوس میکرد ات: اینا حقیقت داره ؟ کوکی: ات من میخواستم حرص تورو در بیارم وقتی کع یادت نمیومد من و ات: مهمنیست نیتت چی بوده و کی بوده مهم اینکه الان دارم به طرز بدی ات بدم میاد کوکی: ات ما تازه اشتی کردیم خواهش میکنم ات: بریم صبحانه
از زبون کوکی :
سع روز بود که ات باهام حرف نمیزد و فقط تو گوشی بود کوکی : ات ات ات: بله ( با لحنی سرد) کوکی : چرا اینجوری میکنی لامسب ات: چیکار می کنم کوکی: از وقتی اون ویدیو رو دیدی اصلا نه پیشم می خوابی نع باهام حرف میزنی داری چی کار میکنی ات: امروز یکی تهیونگ پارنی داده منم دعوت کرده من میرم اماده شم کوکی :بازم رفت و بهم گوش نداد
پارتی
ات: کوکی یک لباس خیلی شیک پوشیدع بود و این تحریکم میکرد ات:رفتم پیش اعضا و سلام دادم همه جواب سلاممو دادن جز کوکی تهیونگ : کوکی نمیخوای جواب سلام ات و بدی کوکی: اهان اومد تهیونگ : کی اومد کوکی: کسی قرار باهاش امشب خوش بگذرونم ات: رومو برگردوندم دیدم یک دختره با لباسای باز که یهو دیدم کوک رفت سمتش و دستشو گزاشت درستروی لبای دختره داتشم اتیش میگرفتم که یهو یک پسره اومددستم وگرفت و بردتپ اتاقایی که توش مثبت ۱۸ میکنن ات: یا تو کی هستی پسره:همونی که عشقش رفت کنار دوست پسر تو منم بهش میگم چه حسی داره ات: قبوله پسره : اومد گذاشتم رو تخت و ردم خیمه زد میخواست لباشو بزاره رو لبامه که کوک درو بای چه حرسی شکست کوکی: چه غلطی داری میکنی مرتیکه اومد مردرو پرت کرد ادن ور درو قفل کردو و با داد گفت: داشتی چه غلطی میکردی هان ات: همون غلطی که تو داشتی با اون دختره میردی همون غلطی تو دستت و گذاشتی رو لبای اون یکی دختره کوکی: ات تو داشتی با اوه 🔞 می کردی و برای همیشه مال اون می شدی میفهمی هان در ضمن من و تو باهم 🔞 کردیم پس تو ما منی و الانم بد جور باید تنبیه بشی 😡
ات: نه بابا یهو همونطور وایساده شلوارمو و شلوار خودشو دراو و
۶۴.۹k
۱۵ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.