پارت 7
ته ویو
لباس طوسی و یه شلوار مشکی ویه سوییشرت سیاه برداشتم ساعت هفت ونیم بود حرکت کردم
ات ویو
بیدار شدم رفتم یه دوش گرفتم یه ارایش ملایم کردم و رفتم سراغ کمد کلی لباس عوض کردم تا هودی یه طوسی یه شلوار مشکی و یه روسری کوچولو بستم به سرم
ته ویو
رسیدم زنگ زدم ات بیاد چند دقیقه منتظر بودم تازه خانم بند کفشاشم نبسته بود
ته:به به بالاخره اومدی ولی چرا اینجوری
ات:چه جوری
ته:کفشات
ات:نمیتونم ببندم هر کار میکنم بسته نمیشه
ته:یادمه از بچگی یونگی برات می بست
ات:هوفففففف بسته نمیشه
ته:وایسا
از ماشین پیاده شدم رفتم اون طرف در ماشین رو باز کردم باتعجب نگام میکرد داشتم بند کفشش رومی بستم که گفت
ات:تهونگا میریم خونه جنگلی تو یا من
ته:هیچکدوم
ات:یعنی چی
ته:دوستم یه خونه جنگلی داره تو (هرجا که خودتون دوست دارید)
ات:وای واقعامن خیلی دوست دارم برم اونجا ولی تا حالا نشده
ته:حالا باهم میریم
ات:باعشقم دارم میرم (با حالت لوس)
ته:وای وای
ات ویو
30مین بعد
رسیدم اونجا خیلی قشنگ بود
ات:وای اینجا خیلی خوبه
ته:خوشحالم که خوشت اومد
یه باغ کوچولو بود ولی خیلی باحال بود یه راهروی بزرگ بود بایه الاچیغ کوچولو خیلی خوب بود
ته:عشقم
ات:بله
ته:یه خونه کوچولو این طرفا هست مال دوستمه خیلی قشنگه بریم ببینیمش
ات:باوشه
امروز دو پارت میزارم شرط پارت سوم ۳۰لایک هست
لایک و کامنت و حمایت یادتون نره❤
#تهکوک
#کیم_تهیونگ
#عشق_واقعی_فقط_تهکوک
لباس طوسی و یه شلوار مشکی ویه سوییشرت سیاه برداشتم ساعت هفت ونیم بود حرکت کردم
ات ویو
بیدار شدم رفتم یه دوش گرفتم یه ارایش ملایم کردم و رفتم سراغ کمد کلی لباس عوض کردم تا هودی یه طوسی یه شلوار مشکی و یه روسری کوچولو بستم به سرم
ته ویو
رسیدم زنگ زدم ات بیاد چند دقیقه منتظر بودم تازه خانم بند کفشاشم نبسته بود
ته:به به بالاخره اومدی ولی چرا اینجوری
ات:چه جوری
ته:کفشات
ات:نمیتونم ببندم هر کار میکنم بسته نمیشه
ته:یادمه از بچگی یونگی برات می بست
ات:هوفففففف بسته نمیشه
ته:وایسا
از ماشین پیاده شدم رفتم اون طرف در ماشین رو باز کردم باتعجب نگام میکرد داشتم بند کفشش رومی بستم که گفت
ات:تهونگا میریم خونه جنگلی تو یا من
ته:هیچکدوم
ات:یعنی چی
ته:دوستم یه خونه جنگلی داره تو (هرجا که خودتون دوست دارید)
ات:وای واقعامن خیلی دوست دارم برم اونجا ولی تا حالا نشده
ته:حالا باهم میریم
ات:باعشقم دارم میرم (با حالت لوس)
ته:وای وای
ات ویو
30مین بعد
رسیدم اونجا خیلی قشنگ بود
ات:وای اینجا خیلی خوبه
ته:خوشحالم که خوشت اومد
یه باغ کوچولو بود ولی خیلی باحال بود یه راهروی بزرگ بود بایه الاچیغ کوچولو خیلی خوب بود
ته:عشقم
ات:بله
ته:یه خونه کوچولو این طرفا هست مال دوستمه خیلی قشنگه بریم ببینیمش
ات:باوشه
امروز دو پارت میزارم شرط پارت سوم ۳۰لایک هست
لایک و کامنت و حمایت یادتون نره❤
#تهکوک
#کیم_تهیونگ
#عشق_واقعی_فقط_تهکوک
۳.۲k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.