این سرنوشته《 چند پارتی 》پارت سوم

بلخره رسیدم به جونگ کوک درست همون استایل که دوست داشتم
اوه سلام جونگ کوکا حالت خوبه راستی تولدت مبارک باشه

جونگ کوک 》 اوه سلام ارمی ممنونم بایستت کیه ؟؟؟... کنجکاوم

راستش بایستم توییی برات سالی پر از شادی امید آروز میکنم
خیره به چشاش نگاه میکردم اونم همین طور انگار که با اهن ربا جذب شدیم ...
بلخره به خودش آمد
جونگ کوک 》 خیلی ممنون ارمی منم برات زندگی سالمی آرزو میکنم ...
و اینکه خوشحالم کردی که بایستتت منم



راستش من زیادم ارزش ندارم تو آدم خاصییی هستی که منو انتخاب کرد ... و مینا همچنین قرق جونگ کوک
اون اون رو یاد دوست پسر قبلیم میوفتاد دقیقن همون لحن صحبت کردن تغییر زیادی نکرده بود ...

نه نه بابا امکان نداره اره
مینا 》 آه ممنونم یاااااا اوپا اینجوری نگو بهترینی خیلی ارزش داری قدر خودتو بدون

جونگ کوک 》 اوه درسته حرفت یادم میمونه راستش تو منو یاد یکی میندازی حیلی آشنایی برام

مینا 》 اوه واقعن راستی اینم هدیه تولدت ... و همچنین تولدت بازم مبارک مکنه کیوت بی تی اس
اوهووووو ببین چیه این منم نقاشی از من کوما ئو خیلی زیباست
قابلت نداره اینو خودم کشيدم امیدوارم خوشت بیاد

مینا 》 میدونی همیشه آرزوم یود که از نزدیک بهت تولدت تبریک بگم الانم خوشحالم که تولدت تبریک گفتم خیلی دوست دارم دیگه نتونستم جلوی گریم بگیرم گريم گرفت

جونگ کوک 》 اوه ن نه لطفا گریه نکن ارنی چشای زیبات خیس میشن