مافیای سختگیر فصل دوم part 15
ا.ت : تو برو .. من میرم دستشویی
میا : باشه ( و رفت و ا.ت هم رفت دستشویی )
ا.ت ویو
رفتم دستشویی و اومدم بیرون و داخل آینه به خودم نگاه کردم و خواستم برم که یهو یه مرد وارد دستشویی شد و انگار مست بود و میخواست نزدیکم بشه .. ازش دوری کردم و خیلی ترسیده بودم که یهو خوردم به دیوار و اون اومد نزدیکم و من جیغ زدم که یهو # اومد و مرده را زد ...
# : ... خوبی
ا.ت : ..اره ( و سریع از دستشویی اومد بیرون و رفت سمت میز و نشست پیش میا )
میا : کجا بودی
ا.ت : .. گفتم که .. میرم دستشویی ( و بعد از چند مین # اومد )
& : کجا بودی
# : چیزی نیست.. رفتم یه دوری زدم و اومدم ( و به ا.ت نگاه کرد و ا.ت وقتی دید داره بهش نگاه میکنه نگاهش را ازش گرفت و بعد از چند مین گارسون اومد و الکل های ۸۰ درصدی را اورد )
گارسون : بفرمایید
& : .. ممنون ( و همه شروع کردن به خوردن اما ا.ت نخورد که یهو & گفت )
&روبه ا.ت : شما نمیخورین
ا.ت : عاااام .. ( میا زد به پاش ) .. باشه میخورم ( و شروع کرد به خوردن )
ا.ت ویو
همه مون خوردیم و میا کاملا مست بود و اون دوتام همینطور منم مست بودم اما یکم هوشیار .. که یهو یه اهنگی پخش شد و میا گفت
میا : بیاین بریم برقصیم ( مست)
#,& : ... باشه ( مست )
ا.ت : .. میگم میا ( یکم مست)
میا : .. ولش کن بیا بریم ( و دست ا.ت را گرفت و با اون دوتا رفتن وسط و شروع کردن به رقصیدن .. و درحال رقیصدن بودن ... که یهو ا.ت به میا گفت )
ا.ت ویو
هممون رفتیم و داشتیم خوشمیگذوندیم و میرقصید... که یهو یادم افتاد به کوک.. چرا نیومد .. مگه قرار نبود سورپرایزم کنه .. تصمیم گرفتم که از میا بپرسم .. صدای اهنگ زیاد بود و میا داشت میرقصید ومن بلند بهش گفتم
ا.ت : .. میااا ( بلند )
میا : .. بلهه ( بلند و مست )
ا.ت : کوک کجاست .. ( بلند )
میا : کوک ..( با تعجب و مست )
ا.ت : .. اره کوک .. مگه اون به تو نگفت که بیای دنبال من ( بلند )
میا : .. نه .. ( بلند و مست )
ا.ت : .. یعنی چی... یعنی ..الان کوک از این ماجراها.. خبر نداره ( بلند )
میا : نه .. من فکر کردم ..بهش گفتی که میای .. ( بلند و مست)
ا.ت : نه .. نگفتم . فکر کردم .. شما ها برام ..یه سورپرایزی .. اماده کردین ( بلند و نگران )
میا : .. نه ( و ا.ت با عجله رفت سمت میزشون و گوشیش را از توی کیفش برداشت و دید کوک چند بار زنگ زده و ساعت دو و نیمه)
ا.ت : ..لعنتی .. (و کیفش را برداشت و خواست بره که # دستش را گرفت )
#: کجا میری ..( یکم مست )
ا.ت : ..ولم کن باید برم .. عجله دارم ( و دستش را کشید که # دوباره دستش را گرفت )
# : یعنی کارت .. واجب تر از خودمونه ( یکم مست )
ا.ت : چییی .. ( تعجب )
#: کارت را ولش کن بیا بریم بالا داخل یکی از اتاق ها ( یکم مست )
ا.ت : ..چی داری میگی.. برا خودت.. گفتم ولم کن ( ترسیده و هی تقلا میکرد و # خواست به زور ببرتش بالا که یهو ... )
(فلش بک پیش کوک )
کوک ویو
داخل شرکت داشتم کار هام را میکرد ... بعد از چند ساعت که کارم تموم شد به ساعت نگاه کردم و دیدم هشته .. از شرکت زدم بیرون .. و رفتم داخل ماشین و تصمیم گرفتم که به ا.ت زنگ بزنم .. زنگ زدم و داشت بوق میخورد .. اما جواب نمیداد .. یکم نگران شدم .. اما با خودم گفتم لابد .. داخل خونه دستش بنده .. و گوشی را قطع کردم و راه افتادم سمت خونه .. رسیدم و در را زدم و اجوما در را باز کرد و اومدم داخل و چند بار ا.ت را صدا زدم اما نبود از اجوما که پرسیدم .. گفت لباس پوشید و انگار با میا رفتند بیرون.. با خودم گفتم حتما رفتن خرید .. تا ساعت ۱۲ منتظر موندم اما کسی نیومد ... نگران شدم و چند بار به ا.ت زنگ زدم اما جواب نداد تصمیم گرفتم به میا زنگ بزنم و بعد از چند مین دیدم جواب داد و انگار مست بود و صدای اهنگ میومد و گفت ا.ت با منه ... فهمیدم رفتن بار ... عصبی از سر جام بلند شدم و رفتم سمت ماشین و راه افتادم سمت بار ... هم عصبی بودم و هم عجله داشتم وقتی رسیدم پیاده شدم و رفتم داخل و یهو .....
پارت ۱۵ تموم شد ✨
شرط
لایک: ۶۵
فالور: ۵۱۰
اسلاید ۲ لباس ا.ت
اسلاید ۳ لباس میا
میا : باشه ( و رفت و ا.ت هم رفت دستشویی )
ا.ت ویو
رفتم دستشویی و اومدم بیرون و داخل آینه به خودم نگاه کردم و خواستم برم که یهو یه مرد وارد دستشویی شد و انگار مست بود و میخواست نزدیکم بشه .. ازش دوری کردم و خیلی ترسیده بودم که یهو خوردم به دیوار و اون اومد نزدیکم و من جیغ زدم که یهو # اومد و مرده را زد ...
# : ... خوبی
ا.ت : ..اره ( و سریع از دستشویی اومد بیرون و رفت سمت میز و نشست پیش میا )
میا : کجا بودی
ا.ت : .. گفتم که .. میرم دستشویی ( و بعد از چند مین # اومد )
& : کجا بودی
# : چیزی نیست.. رفتم یه دوری زدم و اومدم ( و به ا.ت نگاه کرد و ا.ت وقتی دید داره بهش نگاه میکنه نگاهش را ازش گرفت و بعد از چند مین گارسون اومد و الکل های ۸۰ درصدی را اورد )
گارسون : بفرمایید
& : .. ممنون ( و همه شروع کردن به خوردن اما ا.ت نخورد که یهو & گفت )
&روبه ا.ت : شما نمیخورین
ا.ت : عاااام .. ( میا زد به پاش ) .. باشه میخورم ( و شروع کرد به خوردن )
ا.ت ویو
همه مون خوردیم و میا کاملا مست بود و اون دوتام همینطور منم مست بودم اما یکم هوشیار .. که یهو یه اهنگی پخش شد و میا گفت
میا : بیاین بریم برقصیم ( مست)
#,& : ... باشه ( مست )
ا.ت : .. میگم میا ( یکم مست)
میا : .. ولش کن بیا بریم ( و دست ا.ت را گرفت و با اون دوتا رفتن وسط و شروع کردن به رقصیدن .. و درحال رقیصدن بودن ... که یهو ا.ت به میا گفت )
ا.ت ویو
هممون رفتیم و داشتیم خوشمیگذوندیم و میرقصید... که یهو یادم افتاد به کوک.. چرا نیومد .. مگه قرار نبود سورپرایزم کنه .. تصمیم گرفتم که از میا بپرسم .. صدای اهنگ زیاد بود و میا داشت میرقصید ومن بلند بهش گفتم
ا.ت : .. میااا ( بلند )
میا : .. بلهه ( بلند و مست )
ا.ت : کوک کجاست .. ( بلند )
میا : کوک ..( با تعجب و مست )
ا.ت : .. اره کوک .. مگه اون به تو نگفت که بیای دنبال من ( بلند )
میا : .. نه .. ( بلند و مست )
ا.ت : .. یعنی چی... یعنی ..الان کوک از این ماجراها.. خبر نداره ( بلند )
میا : نه .. من فکر کردم ..بهش گفتی که میای .. ( بلند و مست)
ا.ت : نه .. نگفتم . فکر کردم .. شما ها برام ..یه سورپرایزی .. اماده کردین ( بلند و نگران )
میا : .. نه ( و ا.ت با عجله رفت سمت میزشون و گوشیش را از توی کیفش برداشت و دید کوک چند بار زنگ زده و ساعت دو و نیمه)
ا.ت : ..لعنتی .. (و کیفش را برداشت و خواست بره که # دستش را گرفت )
#: کجا میری ..( یکم مست )
ا.ت : ..ولم کن باید برم .. عجله دارم ( و دستش را کشید که # دوباره دستش را گرفت )
# : یعنی کارت .. واجب تر از خودمونه ( یکم مست )
ا.ت : چییی .. ( تعجب )
#: کارت را ولش کن بیا بریم بالا داخل یکی از اتاق ها ( یکم مست )
ا.ت : ..چی داری میگی.. برا خودت.. گفتم ولم کن ( ترسیده و هی تقلا میکرد و # خواست به زور ببرتش بالا که یهو ... )
(فلش بک پیش کوک )
کوک ویو
داخل شرکت داشتم کار هام را میکرد ... بعد از چند ساعت که کارم تموم شد به ساعت نگاه کردم و دیدم هشته .. از شرکت زدم بیرون .. و رفتم داخل ماشین و تصمیم گرفتم که به ا.ت زنگ بزنم .. زنگ زدم و داشت بوق میخورد .. اما جواب نمیداد .. یکم نگران شدم .. اما با خودم گفتم لابد .. داخل خونه دستش بنده .. و گوشی را قطع کردم و راه افتادم سمت خونه .. رسیدم و در را زدم و اجوما در را باز کرد و اومدم داخل و چند بار ا.ت را صدا زدم اما نبود از اجوما که پرسیدم .. گفت لباس پوشید و انگار با میا رفتند بیرون.. با خودم گفتم حتما رفتن خرید .. تا ساعت ۱۲ منتظر موندم اما کسی نیومد ... نگران شدم و چند بار به ا.ت زنگ زدم اما جواب نداد تصمیم گرفتم به میا زنگ بزنم و بعد از چند مین دیدم جواب داد و انگار مست بود و صدای اهنگ میومد و گفت ا.ت با منه ... فهمیدم رفتن بار ... عصبی از سر جام بلند شدم و رفتم سمت ماشین و راه افتادم سمت بار ... هم عصبی بودم و هم عجله داشتم وقتی رسیدم پیاده شدم و رفتم داخل و یهو .....
پارت ۱۵ تموم شد ✨
شرط
لایک: ۶۵
فالور: ۵۱۰
اسلاید ۲ لباس ا.ت
اسلاید ۳ لباس میا
۵۴.۹k
۰۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.