p1
از زبان ات
صبح از خواب بیدار شدم رفتم بیرون دیدم جیوو داره وسایلمونو جمع میکنه
ات : خونه پیدا کردی ؟
جیوو : نه.از اول بت گفتم خونه اجاره نگیریم بهتره این صاحب خونه پفیوز سگ اخلاقه ادم نیس الان گفته تا ساعت 12 شب نرین بیرون وسایلتونو میسوزونم منم بت گفتم 3 سال قرار داد بنویس تو میگی نه تا 1 سال خونه پیدا کردیم
ات : خو باشه حالا سگ نشو همین امروز واست خونه گیر میارم
جیوو : امیدوارم مث ادم ی خونه پیدا کنی. ک میدونم پیدا نمیکنی 🗿
رفتم لباس عوض کردم کیفمو بردم و رفتم بیرون. همینکه داشتم راه میرفتم چشمم ب ی رستوران خورد
ات : هوممم..من صبونه نخوردم.ی صبونه کوچولو ضرر نمیده.
رفتم داخل نشستم ی جا غذا سفارش دادم و گوشیمو دستم گرفتم دیدم جیوو پیام داده . جوابش دادم
(صفحه بعد چت ات و جیوو)
ی نفر دیدم اومد سمتم نشست رو میز. ب نظر ی پسر جوون بود فقد کلاه و ماسک پوشیده بود. مهم نیس غذام رو میز بود. تو گوشیم داشتم دنبال خونه میگشتم و غذامو میخوردم. اون پسره داشت نگام میکرد
ات : یارو روانیه
+دنبال خونه میگردی
ات : اوهوم
+(پوزخند )
ات : چیش ب تو مربوطه؟جیوو راضی نمیشه با غریبه حرف بزنم
+قصد کاری ندارم. ی عمارت دارم.قدیمیه عمرش بیشتر از 100 ساله
ات : هوم.تاحالا میخواستم ی عمارت داشته باشم. حس خفن طوری بم دس میده
+ هوم🗿
ات : ولی ما پول نداریم
+نیازی ب پول ندارم
ات : جدی؟ باشه قبوله
+(پوزخند )
(ساعت 9 شب)
ات : من برگشتم
جیوو : پفیوز کجا بودی
ات : خب...
جیوو : اخه من چکار کنم تورو
ات : چته خوو هنوز وقت هست تا ساعت 12 ی عمارت پیدا کردم
جیوو : عمارت...پولشو از کجا اوردی
ات : پول ازم نخواست فقد ی سری شرط و شروط داشت انجام دادم
جیوو : امکان نداره
ات : عمارتش قدیمی بود گف خارج شهره
جیوو : اگ زمین خالی بت داده باشه چی
ات : گف عمارتتهههه
جیوو : اگ اون داخل روح باشه چی
ات : این مزخرفات چیه
جیوو : مزخرف نمیگم
ات : اومدیم چیزی نبود. میخوای اون پدرصگ وسایلمونو بسوزونه یا بریم تو ی عمارت بزرگ و قشنگ راحت و با ارامش زندگی کنیم؟
جیوو : هوف..باشه
صبح از خواب بیدار شدم رفتم بیرون دیدم جیوو داره وسایلمونو جمع میکنه
ات : خونه پیدا کردی ؟
جیوو : نه.از اول بت گفتم خونه اجاره نگیریم بهتره این صاحب خونه پفیوز سگ اخلاقه ادم نیس الان گفته تا ساعت 12 شب نرین بیرون وسایلتونو میسوزونم منم بت گفتم 3 سال قرار داد بنویس تو میگی نه تا 1 سال خونه پیدا کردیم
ات : خو باشه حالا سگ نشو همین امروز واست خونه گیر میارم
جیوو : امیدوارم مث ادم ی خونه پیدا کنی. ک میدونم پیدا نمیکنی 🗿
رفتم لباس عوض کردم کیفمو بردم و رفتم بیرون. همینکه داشتم راه میرفتم چشمم ب ی رستوران خورد
ات : هوممم..من صبونه نخوردم.ی صبونه کوچولو ضرر نمیده.
رفتم داخل نشستم ی جا غذا سفارش دادم و گوشیمو دستم گرفتم دیدم جیوو پیام داده . جوابش دادم
(صفحه بعد چت ات و جیوو)
ی نفر دیدم اومد سمتم نشست رو میز. ب نظر ی پسر جوون بود فقد کلاه و ماسک پوشیده بود. مهم نیس غذام رو میز بود. تو گوشیم داشتم دنبال خونه میگشتم و غذامو میخوردم. اون پسره داشت نگام میکرد
ات : یارو روانیه
+دنبال خونه میگردی
ات : اوهوم
+(پوزخند )
ات : چیش ب تو مربوطه؟جیوو راضی نمیشه با غریبه حرف بزنم
+قصد کاری ندارم. ی عمارت دارم.قدیمیه عمرش بیشتر از 100 ساله
ات : هوم.تاحالا میخواستم ی عمارت داشته باشم. حس خفن طوری بم دس میده
+ هوم🗿
ات : ولی ما پول نداریم
+نیازی ب پول ندارم
ات : جدی؟ باشه قبوله
+(پوزخند )
(ساعت 9 شب)
ات : من برگشتم
جیوو : پفیوز کجا بودی
ات : خب...
جیوو : اخه من چکار کنم تورو
ات : چته خوو هنوز وقت هست تا ساعت 12 ی عمارت پیدا کردم
جیوو : عمارت...پولشو از کجا اوردی
ات : پول ازم نخواست فقد ی سری شرط و شروط داشت انجام دادم
جیوو : امکان نداره
ات : عمارتش قدیمی بود گف خارج شهره
جیوو : اگ زمین خالی بت داده باشه چی
ات : گف عمارتتهههه
جیوو : اگ اون داخل روح باشه چی
ات : این مزخرفات چیه
جیوو : مزخرف نمیگم
ات : اومدیم چیزی نبود. میخوای اون پدرصگ وسایلمونو بسوزونه یا بریم تو ی عمارت بزرگ و قشنگ راحت و با ارامش زندگی کنیم؟
جیوو : هوف..باشه
۱۱۴.۶k
۲۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.