پارت 9
= معلومه فکر همه جا رو کردی
نامجون البته که کردم برو حاضر شو دیر نشه
=با چشم غره ای به نامجون رفتم اتاقم یه کت و شلوار سیاه مجلسی بود البته دیگه برام مهم نبود پوشیدمش
و از اتاق اومدم بیرون بچه ها سوار ماشین شدن نامجون هم قبل از اینکه بره بهم گفت که باید همسرمون هم بیاریم به ماشینم نگاه کردم سولدا داخل ماشین نشسته بود رفتم و سوارش شدم حتی بهش نگاه هم نکردم به آدرسی که نامجون فرستاده بود
رفتم حدودا دوساعتی از اومدنمون گذشت همه جا خیلی شلوغ بود نمیتونستم همه رو ببینم سولدا کنارم نشسته بود لباسش خیلی باز بود ولی اصلا برام مهم نبود همش خودش رو بهم میچسبوند خیلی رو مخم بود از جام بلند شدم
=من میرم دستشویی بعد زود رفتم اههه دختره رو مخ دست و صورتم رو شستم داشتم از جلوی اتاقی رد میشدم که صدایی شنیدم به اتاق نزدیک شدم که ولی از تعجب همونجا موندم و.............
خماری 😈😈😈😈😈😈😈😈😈
نامجون البته که کردم برو حاضر شو دیر نشه
=با چشم غره ای به نامجون رفتم اتاقم یه کت و شلوار سیاه مجلسی بود البته دیگه برام مهم نبود پوشیدمش
و از اتاق اومدم بیرون بچه ها سوار ماشین شدن نامجون هم قبل از اینکه بره بهم گفت که باید همسرمون هم بیاریم به ماشینم نگاه کردم سولدا داخل ماشین نشسته بود رفتم و سوارش شدم حتی بهش نگاه هم نکردم به آدرسی که نامجون فرستاده بود
رفتم حدودا دوساعتی از اومدنمون گذشت همه جا خیلی شلوغ بود نمیتونستم همه رو ببینم سولدا کنارم نشسته بود لباسش خیلی باز بود ولی اصلا برام مهم نبود همش خودش رو بهم میچسبوند خیلی رو مخم بود از جام بلند شدم
=من میرم دستشویی بعد زود رفتم اههه دختره رو مخ دست و صورتم رو شستم داشتم از جلوی اتاقی رد میشدم که صدایی شنیدم به اتاق نزدیک شدم که ولی از تعجب همونجا موندم و.............
خماری 😈😈😈😈😈😈😈😈😈
۲۹.۳k
۱۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.