مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟒𝟓
۳ ماه بعد....
ویو ات
با خوردن نور خوشید به چشم هام بیدار شدم رو تختم مرتب کردم رفتم باشگاه و بعد ۲ ساعت اومدم رفتم حموم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم موهامو خشک کردم بافتم یه لباس مناسب پوشیدم رفتم پایین برای خودم صبحونه درست کردم خوردم نشستم جلوی تلویزیون که گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
ویو مکالمه شون
÷الو سلام اتم
_سلام اوپا
÷کجایی چی کار می کنی؟!
_من خونم دارم فلیم می بینم
÷چییییییییی خونه ای؟! خواهر گلم ناسلامتی امروز روز عروسی منه پاشو برو پیش نایون برید آماده شید ساعت ۶ عروسی شروع میشههههههه
_خیله خب آروم باش الان می رم
÷راستی فردا شنبه س تو میشه جام بری شرکت به علت اینکه امشب یه کار هایی داریم باید فردا رو پیش نایون باشم
_باشه اشکال نداره تو برو خوش باش (خنده)
÷فعلا
_فعلا
پایان مکالمه شون
پاشدم رفتم اتاقم یه لباس مناسب انتخاب کردم پوشیدم موهامو باز کردم شونه زدم یکم ریمل و بالم لب ضد آفتاب زدم کیف رو برداشتم سوار ماشین شدم راه افتادم برم پیش نایون،، نایون الان عمارت خانوادگی ما بود قرار بود اونجا میکاپ آرتیست بیان آماده شیم بعد ۵۰ مین رسیدم ماشین گذاشتم حیاط و رفتم بالا دیدم مامان نایون نشستن دارن حرف می زنن
_سلام سلام
$سلام دخترم
=سلام عشقم
_دیگه داری زن دادشم می شه یاااا
=آره دیگهههه(خنده)
_(خنده)
$(خنده)
بعد نشستیم ناهار خوردیم ساعت ۱ شد که میکاپ آرتیست ها اومدن رفتیم بالا نشستیم که میکاپ آرتیست ها شروع کردن به کار
!ماشالا ات خانم بدون آرایش خیلی خوشگلی
_ممنون
بعد چند ساعت کارامون تموم شد لباسامونو پوشیدیم تهیونگ اومد دنبال نایون که برن آتلیه بعد بیان سالن عروسی اون ها که رفتن مامان و بابا رفتن که کوک اومد دنبالم نشستیم تو ماشین
+سلام پرنسسم چقدر خوشگل شدی البته خوشگل بودی خوشگل تر شدی
_مرسی کوکم تو هم جذاب تر شدی
+(خنده)
_میگم تهیونگ از الان به فکر شب عروسیه
+خب آره شب خیلی حساسیه باید س...
_بسه بسه خودم می دونم
+(خنده)
+ماهم عروسی میکردیم الان ترس تو ریخته بود
_عههههههه خیلییی زوده کوک
+باشه هر چی تو بگی
_(خنده)
+میگم ات لباست یکم زیادی باز نیست ؟!(جدی)
_نع اوکیه چون هوا یکم سرده کتم در نمی آرم
+امید وارم همین جوری باشه(سرد و جدی)
_عههههههه کوک ازیت نکن دیگه
+آخه من دلم نمی خواد کسی به جوز من از زیبایی های دوست دخترم فیض ببره(جدی و کیوت )
_(خنده)حسود کوچولو ی من
+که من حسودیم دیگه...(یک نگاه جذاب )
_با این وضع که بله
+از دست تو
_کوک(جدی)
+ات نی دونی من رو خودتو و بدنت خیلی حساسم هوم؟!(جدی)کتو در بیاری خودم ترستو می ریزم
_باشه حالا چرا این جوری شدی( ترسیده )
+هیییی بریم؟
_بریم(با ذوق)
+(خنده)
که بعد ۵۰ مین رسیدیم........
خماریییییی🌚🦋
اسلاید ۲ لباس ات
اسلاید ۳ لباس کوک
اسلاید ۴ هم لباس عروس نایون
اسلاید ۵ هم لباس تهیونگ
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟒𝟓
۳ ماه بعد....
ویو ات
با خوردن نور خوشید به چشم هام بیدار شدم رو تختم مرتب کردم رفتم باشگاه و بعد ۲ ساعت اومدم رفتم حموم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم موهامو خشک کردم بافتم یه لباس مناسب پوشیدم رفتم پایین برای خودم صبحونه درست کردم خوردم نشستم جلوی تلویزیون که گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
ویو مکالمه شون
÷الو سلام اتم
_سلام اوپا
÷کجایی چی کار می کنی؟!
_من خونم دارم فلیم می بینم
÷چییییییییی خونه ای؟! خواهر گلم ناسلامتی امروز روز عروسی منه پاشو برو پیش نایون برید آماده شید ساعت ۶ عروسی شروع میشههههههه
_خیله خب آروم باش الان می رم
÷راستی فردا شنبه س تو میشه جام بری شرکت به علت اینکه امشب یه کار هایی داریم باید فردا رو پیش نایون باشم
_باشه اشکال نداره تو برو خوش باش (خنده)
÷فعلا
_فعلا
پایان مکالمه شون
پاشدم رفتم اتاقم یه لباس مناسب انتخاب کردم پوشیدم موهامو باز کردم شونه زدم یکم ریمل و بالم لب ضد آفتاب زدم کیف رو برداشتم سوار ماشین شدم راه افتادم برم پیش نایون،، نایون الان عمارت خانوادگی ما بود قرار بود اونجا میکاپ آرتیست بیان آماده شیم بعد ۵۰ مین رسیدم ماشین گذاشتم حیاط و رفتم بالا دیدم مامان نایون نشستن دارن حرف می زنن
_سلام سلام
$سلام دخترم
=سلام عشقم
_دیگه داری زن دادشم می شه یاااا
=آره دیگهههه(خنده)
_(خنده)
$(خنده)
بعد نشستیم ناهار خوردیم ساعت ۱ شد که میکاپ آرتیست ها اومدن رفتیم بالا نشستیم که میکاپ آرتیست ها شروع کردن به کار
!ماشالا ات خانم بدون آرایش خیلی خوشگلی
_ممنون
بعد چند ساعت کارامون تموم شد لباسامونو پوشیدیم تهیونگ اومد دنبال نایون که برن آتلیه بعد بیان سالن عروسی اون ها که رفتن مامان و بابا رفتن که کوک اومد دنبالم نشستیم تو ماشین
+سلام پرنسسم چقدر خوشگل شدی البته خوشگل بودی خوشگل تر شدی
_مرسی کوکم تو هم جذاب تر شدی
+(خنده)
_میگم تهیونگ از الان به فکر شب عروسیه
+خب آره شب خیلی حساسیه باید س...
_بسه بسه خودم می دونم
+(خنده)
+ماهم عروسی میکردیم الان ترس تو ریخته بود
_عههههههه خیلییی زوده کوک
+باشه هر چی تو بگی
_(خنده)
+میگم ات لباست یکم زیادی باز نیست ؟!(جدی)
_نع اوکیه چون هوا یکم سرده کتم در نمی آرم
+امید وارم همین جوری باشه(سرد و جدی)
_عههههههه کوک ازیت نکن دیگه
+آخه من دلم نمی خواد کسی به جوز من از زیبایی های دوست دخترم فیض ببره(جدی و کیوت )
_(خنده)حسود کوچولو ی من
+که من حسودیم دیگه...(یک نگاه جذاب )
_با این وضع که بله
+از دست تو
_کوک(جدی)
+ات نی دونی من رو خودتو و بدنت خیلی حساسم هوم؟!(جدی)کتو در بیاری خودم ترستو می ریزم
_باشه حالا چرا این جوری شدی( ترسیده )
+هیییی بریم؟
_بریم(با ذوق)
+(خنده)
که بعد ۵۰ مین رسیدیم........
خماریییییی🌚🦋
اسلاید ۲ لباس ات
اسلاید ۳ لباس کوک
اسلاید ۴ هم لباس عروس نایون
اسلاید ۵ هم لباس تهیونگ
۶.۶k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.