شیطان یا فرشته پارت ۵
جیمین خندید!(فکر کردید چیشده درسته؟)
بعد از مرگ پدر و مادرش دیگه نخندید
جیمین: الان خندیدم؟ *پوزخند صدا دار* این دختر به زودی منو دیونه میکنه
سپس نشست رو صندلی کارش و شروع به مذاکره کرد و زنگ میزد به بقیه واسه فروش
ا/ت هم داشت زمین رو جارو میکرد که رسید به اون اتاق میخواست مسیرش رو عوض کنه که صدای پدرش رو شنید
پ.ا:دخترم(اروم و ضعیف)
ا/ت شکه شده بود فکر میکرد پدرش رو جیمین که با صدای پدرش افکارش قطع شد
پ.ا: کمکم کن(آروم و ضعیف)
ا/ت بدون توجه به اینکه چی در انتظارش هست رفت به دنبال صدا که ناگهان یکی از دستش گرفتش و باعث جیغ ا/ت شد ولی دستش رو گذاشت رو دهنش
جیمین داشت تلفن صحبت میکرد که صدای جیغ ا/ت رو شنید سریع تلفن رو قطع کرد و رفت پایین دید یکی گرفتش وقتی اومد جلو تر فهمید اون اون کسی نبود جز...........
بعد از مرگ پدر و مادرش دیگه نخندید
جیمین: الان خندیدم؟ *پوزخند صدا دار* این دختر به زودی منو دیونه میکنه
سپس نشست رو صندلی کارش و شروع به مذاکره کرد و زنگ میزد به بقیه واسه فروش
ا/ت هم داشت زمین رو جارو میکرد که رسید به اون اتاق میخواست مسیرش رو عوض کنه که صدای پدرش رو شنید
پ.ا:دخترم(اروم و ضعیف)
ا/ت شکه شده بود فکر میکرد پدرش رو جیمین که با صدای پدرش افکارش قطع شد
پ.ا: کمکم کن(آروم و ضعیف)
ا/ت بدون توجه به اینکه چی در انتظارش هست رفت به دنبال صدا که ناگهان یکی از دستش گرفتش و باعث جیغ ا/ت شد ولی دستش رو گذاشت رو دهنش
جیمین داشت تلفن صحبت میکرد که صدای جیغ ا/ت رو شنید سریع تلفن رو قطع کرد و رفت پایین دید یکی گرفتش وقتی اومد جلو تر فهمید اون اون کسی نبود جز...........
۱۱.۵k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.