وقتی بد بوی مدرسن و تو دانش اموز انتقالی هستی و اونا عاشق
وقتی بد بوی مدرسن و تو دانش اموز انتقالی هستی و اونا عاشقت میشن
Part : 2(end)
رفتم کنار اون دختره نشستم
+اسمت چیه
-(سکوت)
+باتوعم اسمت چیه خانم کوچولو
-اولا کوچولو نیستم دوما اسمم اته دیگه سوالی نیس
+(خنده خرگوشی) دلو جرعتت بالاس خوشم اومد
-*تو ذهنش* وایییی خندشوو
اهمم اهم خب خندیدم دیگه
+اوم دختر تو دیگه زیادی شجاعی مراقب باش
ویو ات
کلاس تموم شد رفتم خونه کارامو کردم خوابیدم
*الارم* اوفف تف بازم
بلند شدم حاضر شدم و رفتم مدرسه داشتم میرفتم سمت کلاس که سومی اومد و با دوستاش منو بردن پشت مدرسه
سومی :تو به چه حقی با جونگکوک حرف میزنی عوضی هوم ؟؟
-نمیدونستم باید اجازه بگیرم با کی حرف بزنم(با طعنه)
سومی: ادمت میکنم اشغال *گرفتن موهای ات*
-اییی ولم کنن عوضیی دست از سرم بردار
جونگ کوک ویو
داشتم با پسرا تو حیاط راه میرفتم دیدم صدای جیغ و داد میاد حدس میزدم باز سومی باشه
بچها داشتن پچ پج میکردنو پوزخند میزدن
رفتم سمت صدا با چیزی که دیدم خونم به جوش
اومد
+دادی چه غلطی میکنی؟(داد)
سومی : اوه کوکی داشتم این ه*زه رو ادم میکردم تا دیگه سمتت نیاد
+اون وقت تو چیکاره ای ؟
سومی : تو برای منی اجازه نمیدی هر اشغالی بیاد سمتت(جیغ)
رفتم به پسرا گفتم به همه بچها بگن بیان پشت مدرسه
+همتون خوب گوش کنید این دختر *گرفتن دست ات* دوست دختر منه ازین به بعد هرکی نگاه چپ بش بندازا با من طرفا فهمیدید*داد*
سومی :کوکی چیمیگی؟
+ساکت شو بیب بیا بریم
*توراه کلاس*
-چر چرا اون کارو کردی؟
+واقعا نفهمیدی
-خب نه
+این یه نوع اعتراف بود
-چ..چی؟
+منو قبول میکنی؟
-مم.. من من ارهه
خب تمام اگ بد شد به بزرگی خودتون ببخشید(:
Part : 2(end)
رفتم کنار اون دختره نشستم
+اسمت چیه
-(سکوت)
+باتوعم اسمت چیه خانم کوچولو
-اولا کوچولو نیستم دوما اسمم اته دیگه سوالی نیس
+(خنده خرگوشی) دلو جرعتت بالاس خوشم اومد
-*تو ذهنش* وایییی خندشوو
اهمم اهم خب خندیدم دیگه
+اوم دختر تو دیگه زیادی شجاعی مراقب باش
ویو ات
کلاس تموم شد رفتم خونه کارامو کردم خوابیدم
*الارم* اوفف تف بازم
بلند شدم حاضر شدم و رفتم مدرسه داشتم میرفتم سمت کلاس که سومی اومد و با دوستاش منو بردن پشت مدرسه
سومی :تو به چه حقی با جونگکوک حرف میزنی عوضی هوم ؟؟
-نمیدونستم باید اجازه بگیرم با کی حرف بزنم(با طعنه)
سومی: ادمت میکنم اشغال *گرفتن موهای ات*
-اییی ولم کنن عوضیی دست از سرم بردار
جونگ کوک ویو
داشتم با پسرا تو حیاط راه میرفتم دیدم صدای جیغ و داد میاد حدس میزدم باز سومی باشه
بچها داشتن پچ پج میکردنو پوزخند میزدن
رفتم سمت صدا با چیزی که دیدم خونم به جوش
اومد
+دادی چه غلطی میکنی؟(داد)
سومی : اوه کوکی داشتم این ه*زه رو ادم میکردم تا دیگه سمتت نیاد
+اون وقت تو چیکاره ای ؟
سومی : تو برای منی اجازه نمیدی هر اشغالی بیاد سمتت(جیغ)
رفتم به پسرا گفتم به همه بچها بگن بیان پشت مدرسه
+همتون خوب گوش کنید این دختر *گرفتن دست ات* دوست دختر منه ازین به بعد هرکی نگاه چپ بش بندازا با من طرفا فهمیدید*داد*
سومی :کوکی چیمیگی؟
+ساکت شو بیب بیا بریم
*توراه کلاس*
-چر چرا اون کارو کردی؟
+واقعا نفهمیدی
-خب نه
+این یه نوع اعتراف بود
-چ..چی؟
+منو قبول میکنی؟
-مم.. من من ارهه
خب تمام اگ بد شد به بزرگی خودتون ببخشید(:
۴.۹k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.