گل بانوی شعرم
گل بانوی شعرم
#عصر چشمان تو
در تقویم احساسم #غروبی دیگر
را رقم میزند
باور کن
دیگر خیالت را نمی خواهم
دفتر و شعر و گریه ی نگاهم را
نمی خواهم
دلم بارانی می خواهد
از جنس تو
در امتداد جاده ی خیس
داشتنت
دوست دارم
باران بودنت را سنجاق کنم
به ابدیت آغوشم
در این #عصر خون فشان
تنها سهم من از تو شد
رو به قبله چشمانت بر محراب لبانت
نمازی از خواستنت اقامه کنم
قضای بوسه هایت باشد
برای فردای که خواهد آمد
#عصر چشمان تو
در تقویم احساسم #غروبی دیگر
را رقم میزند
باور کن
دیگر خیالت را نمی خواهم
دفتر و شعر و گریه ی نگاهم را
نمی خواهم
دلم بارانی می خواهد
از جنس تو
در امتداد جاده ی خیس
داشتنت
دوست دارم
باران بودنت را سنجاق کنم
به ابدیت آغوشم
در این #عصر خون فشان
تنها سهم من از تو شد
رو به قبله چشمانت بر محراب لبانت
نمازی از خواستنت اقامه کنم
قضای بوسه هایت باشد
برای فردای که خواهد آمد
۶.۲k
۰۸ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.