تک پارتی فلیکس
دخواستی
(فلیکس=) (مینا%)
ویو مینا
تازه از سرکار برگشتم بدجور خواب میومد رسیدم خونه دیدم فلیکس داره آشپزی میکنه سلام کردم رفتم تو اتاق لباسمو عوض کردم خواستم بخوابم شکمم قاروقور کرد رفت آشپز خونه تا یه چی بخورم
ولی دیدم فلیکس یه جوریه انگار عصبیه
ازپشت بقلش کردم
=باز چی میخوای ؟
%وااا از پشت بقل کردم به معنی اینکه یه چی میخوام ؟(تعجب)
=چون تو هردفعه یه چی بخوای این کاری میکنی
خوب به جای اینکه اینجا وایسی یه کمکی کن
خواستم پیاز خورد کنم که کف دستمو بریدم
%آخخخ
=چی کاردی ؟ (داد)
ترسیدم وانمود کردم چیزی نشده خواستم چاقو بردارم دستم کشیده شد
=چرا انقدر خراب کاری تو آخه نگا چه جوری ام زخم کردی دستتو (خشم)
گریمم گرفت
%چرا دا..د میز..نی ها..
=چرا چون همش داری به خودت و من ضرر میزنی (ناراحت)
برد منو رو مبل گذاشت دستمو پانسمان کرد منم هی گریم شدید تر میشود
خواستم برم تو اتاق که فلیکس بقلم کرد گفت
=میدونم ناراحتی ببخشید مینا من دلم نمیخواد صدمه ببینی من روت حساسم توم هی داری رو خط قرمز میری به خودت آسیب میزنی
%ببخ..شید که .نگر...انت کردم
ولی چرا.. انقدر عص..بی بودی؟
=سه شب درست نخوابیم فکرم مشغول بود شرمنده که سرت داد کشیدم
بعد چند دیقه تو بقل فلیکس نفهمیدم چیشد که خواب برد
بعد 2 ساعت از خواب پاشدم دیدم فلیکس ناراحت داره به من نگاه میکنه بهم گفت که
=بخوار این 3 روز کارم تو شرکت بهم هی گیر میدن بد جور عصبی بودم منو میبخشی مینا (کیوت)
%معلومه که میبخشم
پایان
ته داستان بد شد به بزرگی خودتون ببخشید تازه کارم 😔
(فلیکس=) (مینا%)
ویو مینا
تازه از سرکار برگشتم بدجور خواب میومد رسیدم خونه دیدم فلیکس داره آشپزی میکنه سلام کردم رفتم تو اتاق لباسمو عوض کردم خواستم بخوابم شکمم قاروقور کرد رفت آشپز خونه تا یه چی بخورم
ولی دیدم فلیکس یه جوریه انگار عصبیه
ازپشت بقلش کردم
=باز چی میخوای ؟
%وااا از پشت بقل کردم به معنی اینکه یه چی میخوام ؟(تعجب)
=چون تو هردفعه یه چی بخوای این کاری میکنی
خوب به جای اینکه اینجا وایسی یه کمکی کن
خواستم پیاز خورد کنم که کف دستمو بریدم
%آخخخ
=چی کاردی ؟ (داد)
ترسیدم وانمود کردم چیزی نشده خواستم چاقو بردارم دستم کشیده شد
=چرا انقدر خراب کاری تو آخه نگا چه جوری ام زخم کردی دستتو (خشم)
گریمم گرفت
%چرا دا..د میز..نی ها..
=چرا چون همش داری به خودت و من ضرر میزنی (ناراحت)
برد منو رو مبل گذاشت دستمو پانسمان کرد منم هی گریم شدید تر میشود
خواستم برم تو اتاق که فلیکس بقلم کرد گفت
=میدونم ناراحتی ببخشید مینا من دلم نمیخواد صدمه ببینی من روت حساسم توم هی داری رو خط قرمز میری به خودت آسیب میزنی
%ببخ..شید که .نگر...انت کردم
ولی چرا.. انقدر عص..بی بودی؟
=سه شب درست نخوابیم فکرم مشغول بود شرمنده که سرت داد کشیدم
بعد چند دیقه تو بقل فلیکس نفهمیدم چیشد که خواب برد
بعد 2 ساعت از خواب پاشدم دیدم فلیکس ناراحت داره به من نگاه میکنه بهم گفت که
=بخوار این 3 روز کارم تو شرکت بهم هی گیر میدن بد جور عصبی بودم منو میبخشی مینا (کیوت)
%معلومه که میبخشم
پایان
ته داستان بد شد به بزرگی خودتون ببخشید تازه کارم 😔
۳.۰k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.