دوپارتی جونکوک
از زبان یونا
داستم سفارش هارو میگرفتم که یهو داداشم رو که رفتع بود فرانسه رو دیدم که بدو بدو رفتم بغلش کردم وگونش رو بوس کردم بعش گفتم
یونا: داداشییی جونم سلام داداش تو برو خونه اینم کلیدش چون اینجا وقتت طلف میشه
داداش یونا: سلام آبجی قشنگم چشمممم
یونا: بای بای به سلامت
داداش یونا: باییی
از زبان کوک
داشتم کارام رو انجام میدادم که دیدم یونا یه پسرع رو بغل کرد و گونش رو بوسید اون صحنه روکه دیدم حس کردم قلبم دیگه نمیزنه نفس کشیدن برام عذاب بود که یهو حس کردم یکی داره صدام میکنه
یونا: کوک
یونا: کوککککککک
کوک: بله(سرد)
یونا: باید بریم خونه نمیخوای در کافه رو ببندی
کوک: چرا الان میبندم (سرد)
زبان کوک رفتم درو بستم میخواستم برم که یونا گفت
یونا: کوک
کوک: بله (سرد)
یونا: میدونم که عاشق یه دختر دیگه ای هستی ولی من دو ست دار ببخش......
زبان کوک
وقتی گفت دوست دلرم انگار دنیارو بهم دادن و ل. ب. ا. م. و. ر. و. ل. ب. ا. ش گذاشتم وگفتم
کوک: منم دوست دارم بیبی(خمار)
بچه ها تکپارتی اولم بود ببخشید اگه بد شد اگه خوب بود بگید که شروع کنم به فیک نوشتن🩸خیلی دوستون دارمم
داستم سفارش هارو میگرفتم که یهو داداشم رو که رفتع بود فرانسه رو دیدم که بدو بدو رفتم بغلش کردم وگونش رو بوس کردم بعش گفتم
یونا: داداشییی جونم سلام داداش تو برو خونه اینم کلیدش چون اینجا وقتت طلف میشه
داداش یونا: سلام آبجی قشنگم چشمممم
یونا: بای بای به سلامت
داداش یونا: باییی
از زبان کوک
داشتم کارام رو انجام میدادم که دیدم یونا یه پسرع رو بغل کرد و گونش رو بوسید اون صحنه روکه دیدم حس کردم قلبم دیگه نمیزنه نفس کشیدن برام عذاب بود که یهو حس کردم یکی داره صدام میکنه
یونا: کوک
یونا: کوککککککک
کوک: بله(سرد)
یونا: باید بریم خونه نمیخوای در کافه رو ببندی
کوک: چرا الان میبندم (سرد)
زبان کوک رفتم درو بستم میخواستم برم که یونا گفت
یونا: کوک
کوک: بله (سرد)
یونا: میدونم که عاشق یه دختر دیگه ای هستی ولی من دو ست دار ببخش......
زبان کوک
وقتی گفت دوست دلرم انگار دنیارو بهم دادن و ل. ب. ا. م. و. ر. و. ل. ب. ا. ش گذاشتم وگفتم
کوک: منم دوست دارم بیبی(خمار)
بچه ها تکپارتی اولم بود ببخشید اگه بد شد اگه خوب بود بگید که شروع کنم به فیک نوشتن🩸خیلی دوستون دارمم
۵.۰k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.