وانشات تهیونگ🙂
ادامه پارت:7
ویو تهیونگ:تو صف ۵ مین وایسادیم معاون مون داشت برای جشن فردا میگفت(تولد مدیر مون)
یعد ۵ مین رفتیم توی کلاسا داشتیم با ریسا میرفتیم سر میز مون ک دیدم هارا داره با نیشخند مشکوکی نگاهمون میکنه خیلی شک کردم
رسیدیم سر میزمون دیدم ک هارا چسب ریخته روی میزمون
نذاشتم ریسا بشینه رفتم ی پارچه پیدا کردم گذاشتم بعدش ریسا رو گذاشتم بشینه
جیمین فهمید و همراه با تهیونگ رفت جای هارا(کل بچه ها قضیه هارا و ریسا رو میدونن تهیونگ بهشون گفته اما داخل وانشات ننوشتم ک تهیونگ بهشون توضیح داده و اینا)
جیمین محکم زد ب میز هارا ک توجه همه بچه ها رفت روی جیمین کل کلاس ساکت شد
جیمین:بیشعور تو چته هر روز ریسا رو اذیت میکنی و همش میخوای کاری کنی ریسا و تهیونگ جدا بشن؟
تهیونگ خیلی صبر کرده هیچی نگفته بجاش من جررررت میدم
تهیونگ:درسته....وگرنه جوری میزدتم ک دیگه دفعه اخرت باشه بد رفتاری میکنی
جیمین:اوهوم دقیقا
تهیونگ:ی بار دیگه فقططططط ی بار دیگه ببینم ب ریسا یا هرکس از رفیقام کرم میریزی جوری میزنمت ک حافظتو از دست بدی فهمیدی؟
هارا با صورت مظلوم نگاهش کرد گفت:دلت میاد؟😭
جیمین اومد دستشو بلند کنه هارا رو بزنه ک جین جلوشو گرفت و گفت:ب اعصابت مسلط باش
جیمین:چی چیو ب اعصابم مسلط باشم اومده قیافشو واسه من مظلوم میکنه میگه دلت میاد؟معلومه ک دلم میاد دختره ی عوضی
هارا از ترس هیچکاری نمیکرد کل کلاس برای جیمین دست زدند
تهیونگ:پس اگر جرات داری ی بار دیگه فقطططططط ی بار دیگه ریسامو اذیت کن تا بهت بفهمونم اذیت کردن اموال من چ عاقبتی داره
جونگکوک:تهیونگ آروم باش!همچی درست میشه....ادمای کثافتی مث این مطمئنم هرچه زودتر گورشون گم میشه غصه نخور
جیمین و تهیونگ نشستن سر جاشون یهو خانم مین سایی اومدو........
چطور شدههههه؟؟؟؟
حمایت کنین دیگه🙂
ویو تهیونگ:تو صف ۵ مین وایسادیم معاون مون داشت برای جشن فردا میگفت(تولد مدیر مون)
یعد ۵ مین رفتیم توی کلاسا داشتیم با ریسا میرفتیم سر میز مون ک دیدم هارا داره با نیشخند مشکوکی نگاهمون میکنه خیلی شک کردم
رسیدیم سر میزمون دیدم ک هارا چسب ریخته روی میزمون
نذاشتم ریسا بشینه رفتم ی پارچه پیدا کردم گذاشتم بعدش ریسا رو گذاشتم بشینه
جیمین فهمید و همراه با تهیونگ رفت جای هارا(کل بچه ها قضیه هارا و ریسا رو میدونن تهیونگ بهشون گفته اما داخل وانشات ننوشتم ک تهیونگ بهشون توضیح داده و اینا)
جیمین محکم زد ب میز هارا ک توجه همه بچه ها رفت روی جیمین کل کلاس ساکت شد
جیمین:بیشعور تو چته هر روز ریسا رو اذیت میکنی و همش میخوای کاری کنی ریسا و تهیونگ جدا بشن؟
تهیونگ خیلی صبر کرده هیچی نگفته بجاش من جررررت میدم
تهیونگ:درسته....وگرنه جوری میزدتم ک دیگه دفعه اخرت باشه بد رفتاری میکنی
جیمین:اوهوم دقیقا
تهیونگ:ی بار دیگه فقططططط ی بار دیگه ببینم ب ریسا یا هرکس از رفیقام کرم میریزی جوری میزنمت ک حافظتو از دست بدی فهمیدی؟
هارا با صورت مظلوم نگاهش کرد گفت:دلت میاد؟😭
جیمین اومد دستشو بلند کنه هارا رو بزنه ک جین جلوشو گرفت و گفت:ب اعصابت مسلط باش
جیمین:چی چیو ب اعصابم مسلط باشم اومده قیافشو واسه من مظلوم میکنه میگه دلت میاد؟معلومه ک دلم میاد دختره ی عوضی
هارا از ترس هیچکاری نمیکرد کل کلاس برای جیمین دست زدند
تهیونگ:پس اگر جرات داری ی بار دیگه فقطططططط ی بار دیگه ریسامو اذیت کن تا بهت بفهمونم اذیت کردن اموال من چ عاقبتی داره
جونگکوک:تهیونگ آروم باش!همچی درست میشه....ادمای کثافتی مث این مطمئنم هرچه زودتر گورشون گم میشه غصه نخور
جیمین و تهیونگ نشستن سر جاشون یهو خانم مین سایی اومدو........
چطور شدههههه؟؟؟؟
حمایت کنین دیگه🙂
۱۷.۱k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.