بچه هااااا این همه نوشتم نیومد دستم خسته شد فردا می نویسم
بچه هااااا این همه نوشتم نیومد دستم خسته شد فردا می نویسم
ولی میتونم الان خلا صه بگم
رسیدن به پارتی
رفتن تو پسرا رفتن سر یه میز دخترا هم یه میز دیگه بعد چند دقیقه جیهوب
و شوگا دوست دختراشون میان و اونا باهام دوستن دیگه بعد یه نفر میاد سمت میز دخترا یه دختر بوده به اسم جولیا که نوه ی صاحب مهمونی بوده
بعد ۴ تا پسر میان پیششون و اذیتشون میکنن و میبرتشون توی یه اتاق و میخواستن بهشون .تجاو* ز کنن که فرشته ی نجات کوک وارد میشه و لیا و سرا همه رو آزاد میکنن
و این وو بادیگارد لیا این ۴ تا عوضی رو میبرن به شکنجه گاه چون لیا مافیا هست یه جا داره که دشمناشو شکنجه کنه که بیرون شهر است
و تموم شد
میشه دیگه نزارم 🥺🥺
تلو خدا گناه دارم 🥲
ولی میتونم الان خلا صه بگم
رسیدن به پارتی
رفتن تو پسرا رفتن سر یه میز دخترا هم یه میز دیگه بعد چند دقیقه جیهوب
و شوگا دوست دختراشون میان و اونا باهام دوستن دیگه بعد یه نفر میاد سمت میز دخترا یه دختر بوده به اسم جولیا که نوه ی صاحب مهمونی بوده
بعد ۴ تا پسر میان پیششون و اذیتشون میکنن و میبرتشون توی یه اتاق و میخواستن بهشون .تجاو* ز کنن که فرشته ی نجات کوک وارد میشه و لیا و سرا همه رو آزاد میکنن
و این وو بادیگارد لیا این ۴ تا عوضی رو میبرن به شکنجه گاه چون لیا مافیا هست یه جا داره که دشمناشو شکنجه کنه که بیرون شهر است
و تموم شد
میشه دیگه نزارم 🥺🥺
تلو خدا گناه دارم 🥲
۳.۶k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.