چشمهایت را نبد
چشمهایت را نبد
چشمهایت چقدرحرف برای گفتن دارد .
هرچه بیشترنگاه میکنم ، بیشترمحو دنیایش میشوم.
انگارداستان عشق را ،
دربطن چشمهایت با خطی زیبا نوشته اند .
گویی تاریخ چندین هزارساله عشق را ،
واو به واو میشود دررگهای سرخ چشمانت دنبال کرد .
رنگ زیبای گردیه چشمانت ،
دروسط این سفیدی برف گونه ،
مثال خورشیدی است در وسط چله زمستان
گرم و لذتبخش ...
که حرارتش پوست آدم را به لطیفترین شکل ممکن
نوازش میکند .
کاش این حرارت پایانی نداشت ...
دیگران را نمیدانم ولی برای من ،
چه باشی چه نباشی ،
این حرارت همیشه هست و لذتبخش ...
وقتی اینطورنگاهم میکنی ،
دلم میلرزد ،
لال میشوم و همه وجودم میشود دو چشم ،
که زل زده در عمق زیبایی چشمانت ...
انگاردیگرخودت را هم نمیبینم
ازدریچه ی قشنگه چشمانت وارد دنیایی میشوم ،
که فقط خودم میدانم و خودم میدانم و خودم ...
چشمهایت را نبند
بگذاراین دریچه زیبا ،
محل ورود من باشد به دنیای بینهایت تووو
چشمهایت چقدرحرف برای گفتن دارد .
هرچه بیشترنگاه میکنم ، بیشترمحو دنیایش میشوم.
انگارداستان عشق را ،
دربطن چشمهایت با خطی زیبا نوشته اند .
گویی تاریخ چندین هزارساله عشق را ،
واو به واو میشود دررگهای سرخ چشمانت دنبال کرد .
رنگ زیبای گردیه چشمانت ،
دروسط این سفیدی برف گونه ،
مثال خورشیدی است در وسط چله زمستان
گرم و لذتبخش ...
که حرارتش پوست آدم را به لطیفترین شکل ممکن
نوازش میکند .
کاش این حرارت پایانی نداشت ...
دیگران را نمیدانم ولی برای من ،
چه باشی چه نباشی ،
این حرارت همیشه هست و لذتبخش ...
وقتی اینطورنگاهم میکنی ،
دلم میلرزد ،
لال میشوم و همه وجودم میشود دو چشم ،
که زل زده در عمق زیبایی چشمانت ...
انگاردیگرخودت را هم نمیبینم
ازدریچه ی قشنگه چشمانت وارد دنیایی میشوم ،
که فقط خودم میدانم و خودم میدانم و خودم ...
چشمهایت را نبند
بگذاراین دریچه زیبا ،
محل ورود من باشد به دنیای بینهایت تووو
۵.۱k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.