خوب خوب آمدیم با یه فیک جدید دست دست 🗿💃
خوب خوب آمدیم با یه فیک جدید دست دست 🗿💃
خوب بریم برای معرفی فیک
(سکوت کن بزار قلبت تصمیم بگیره)
این فیک رو چرا نوشتم و چرا به فیک قبلی ادامه ندادم فصل دوم رو ننوشتم؟
خوب این رو یکی درخواست داد منم گفتم فکر خوبه
تا اونجایی که من دوست دارم شما در خماری باشید گفتم چرا اینو شروع کنم؟
و شروع کردم پارت اول رو بعد از ظهر میزارم البته با شرایط های کمی زیاد سخت🗿💔
کارکتر های فیک:
ا.ت،جئون جونگ کوک،یونا؛جیمین و کلارا (اسم خودم)
خوب
ا.ت:ا.ت یه دختر خیلی کیوت و خوشگلیه که از کره جنوبی به تایلند سفر میکنه ،چون پدرش اونجاست .
جئون جونگ: بزرگ ترین خاندان اول
و مافیایی قوی .
جونگ کوک مادرش رو در شیش سالگی از دست میده این باعث میشه نفرتش از شیش سالگی شروع بشه
شاید بگید چرا؟
جونگ کوک جلوی چشم خودش مرگ مادرش رو به دست عموش یعنی خاندان دوم میبینه
کسی حرفش رو باور نمیکرد
اون هم برای انتقام میخواد عموش رو بکشه .
جیمین:دوست صمیمی و دست راست جونگ کوک
اونا میونه خوبی دارن ولی جیمین برای یه کاری تایلند رو ترک کرده جونگ کوک یه ۹ماهی میشه ندیدتش
یونا:دوست صمیمی ا.ت که توی مجازی باهم آشنا شدن وقتی ا.ت کره جنوبی بود اون تایلند بود خیلی باهم صمیمین
کلارا:این ادامه های فیک میاد .
یه هفته بود که ا.ت به تایلند اومده بود
فکر میکرد پدرش عوض شده دیگه کتکش نمیزنه ولی اون یه هفته رو بکوب کتک خورده بود اجازه بیرون رفتن نداشت
یک شب باباش با چند نفر میانن و از اوناست که زندگی ا.ت جهنم میشه...!
بله بعد ازظهر منتظرش باشد🗿🤌
خوب بریم برای معرفی فیک
(سکوت کن بزار قلبت تصمیم بگیره)
این فیک رو چرا نوشتم و چرا به فیک قبلی ادامه ندادم فصل دوم رو ننوشتم؟
خوب این رو یکی درخواست داد منم گفتم فکر خوبه
تا اونجایی که من دوست دارم شما در خماری باشید گفتم چرا اینو شروع کنم؟
و شروع کردم پارت اول رو بعد از ظهر میزارم البته با شرایط های کمی زیاد سخت🗿💔
کارکتر های فیک:
ا.ت،جئون جونگ کوک،یونا؛جیمین و کلارا (اسم خودم)
خوب
ا.ت:ا.ت یه دختر خیلی کیوت و خوشگلیه که از کره جنوبی به تایلند سفر میکنه ،چون پدرش اونجاست .
جئون جونگ: بزرگ ترین خاندان اول
و مافیایی قوی .
جونگ کوک مادرش رو در شیش سالگی از دست میده این باعث میشه نفرتش از شیش سالگی شروع بشه
شاید بگید چرا؟
جونگ کوک جلوی چشم خودش مرگ مادرش رو به دست عموش یعنی خاندان دوم میبینه
کسی حرفش رو باور نمیکرد
اون هم برای انتقام میخواد عموش رو بکشه .
جیمین:دوست صمیمی و دست راست جونگ کوک
اونا میونه خوبی دارن ولی جیمین برای یه کاری تایلند رو ترک کرده جونگ کوک یه ۹ماهی میشه ندیدتش
یونا:دوست صمیمی ا.ت که توی مجازی باهم آشنا شدن وقتی ا.ت کره جنوبی بود اون تایلند بود خیلی باهم صمیمین
کلارا:این ادامه های فیک میاد .
یه هفته بود که ا.ت به تایلند اومده بود
فکر میکرد پدرش عوض شده دیگه کتکش نمیزنه ولی اون یه هفته رو بکوب کتک خورده بود اجازه بیرون رفتن نداشت
یک شب باباش با چند نفر میانن و از اوناست که زندگی ا.ت جهنم میشه...!
بله بعد ازظهر منتظرش باشد🗿🤌
۱۳.۸k
۲۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.