fake Taehyung 1
جان هیون:
چونا(عالیجناب)اینجا امن نیست بهتره که هرچی زودتر به قصر برگردیم
عالیجناب که تمام مدت پشتش به جان هیون بود نفس عمیقی کشید و گفت:
خیلی وقته که نیومده بودم بیرون، واقعا امروز شکار، خیلی بهم مزه داد
جان هیون:
اما قربان(سرورم) من حس خوبی به اینجا ندارم لطفاً بیاید که برگردیم به قصر
تهیونگ(عالیجنابه) آروم برگشت طرف جان هیون و گفت:
جان هیون من میخوام یکم تنها باشم، تو دیگه میتونی بری
جان هیون :
اما قربان...
تهیونگ با جدیت گفت:
همین که گفتم
جان هیون تعظیم کرد و گفت:
چشم قربان
و بعد رفت
تهیونگ همونطور لبه صخره وایساده بود و داشت همه جا رو نگاه میکرد که یک دفعه با صدایی به خودش اومد و به سرعت برگشت و پشتش رو نگاه کرد که با ۴ نفر که صورتهاشون رو پوشونده بودن و شمشیر طرفش گرفته بودن مواجه شد.
#تهیونگ
#فیک
این داستان ادامه دارد...💜
چونا(عالیجناب)اینجا امن نیست بهتره که هرچی زودتر به قصر برگردیم
عالیجناب که تمام مدت پشتش به جان هیون بود نفس عمیقی کشید و گفت:
خیلی وقته که نیومده بودم بیرون، واقعا امروز شکار، خیلی بهم مزه داد
جان هیون:
اما قربان(سرورم) من حس خوبی به اینجا ندارم لطفاً بیاید که برگردیم به قصر
تهیونگ(عالیجنابه) آروم برگشت طرف جان هیون و گفت:
جان هیون من میخوام یکم تنها باشم، تو دیگه میتونی بری
جان هیون :
اما قربان...
تهیونگ با جدیت گفت:
همین که گفتم
جان هیون تعظیم کرد و گفت:
چشم قربان
و بعد رفت
تهیونگ همونطور لبه صخره وایساده بود و داشت همه جا رو نگاه میکرد که یک دفعه با صدایی به خودش اومد و به سرعت برگشت و پشتش رو نگاه کرد که با ۴ نفر که صورتهاشون رو پوشونده بودن و شمشیر طرفش گرفته بودن مواجه شد.
#تهیونگ
#فیک
این داستان ادامه دارد...💜
۵.۱k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.