زمآني بآ تّــؤ..
زمآني بآ تّــؤ..
Jolie' پسرم بیا و خودتو معرفی کن
jk' سلام اسم من جونگکوکه و از دبیرستان مون گانگ به اینجا انتقالی گرفتم امید وارم باهم کنار بیایم
Jolie' بسیار خب میتونی کنار ات تو اون صندلی خالی بشینی
a.t' «کنار من شوخیت گرفته «اروم
«اون پسر اومد کنارم نشستو حتی یه نگاهم بهم نکرد.. و. ولی خیلی جذابه صداش صورتش بدنش همچیش بی نقص بود.. نمیتونستم ازش چشم بردارمو همینجوری نگاش میکردم.. تا یهو»
jk' تا کی میخای بهم خیره بشی؟
a.t' ها؟ آها چیزه ببخشید
«که یهو نگاهش رفت سمت دستام که کلش کبود و زخمی بود سریع دستامو تو استینای هودیم بردم و نگاهمو ازش گرفتم سعی کردم یکم به درس گوش بدم»
Hannah' «هی! هرزه «اروم»
..
Hannah' باتوام دختره عوضی
«موهاشوکشید»
a.t' «آخ موهامو نکش دردم میاد «بغص
Hannah' ?خنده» اقیی واقعا»
Julie' هی ا.ت برگرد اینور این بار چندمه که دارم بهت تذکر میدم این هفته تو چت شده
a.t' معذرت میخوام
«آخه چجوری میتونستم تمرکز کنم با وجود دخترایی که هی موهامو میکشن یا با حرفاشون کاری کنن که حالم از خودم بهم بخوره یا نوشته یا فحش هایی که پشتم مینويسن.. کار هر روزشونه واقعا چرا بعضی از آدما میتونن انقدر بیرحم باشن؟ کاشکی آدما میتونستن حرفاشونو بخورن که بفهمن چقدر تلخه البته این اسمیه که اینا روش گذاشتن شوخی! با این کلمه همرو تونستن قانع کنن که هیچ مشکلی نیست ولی این کارشون واقعا ی.یه شوخی نیست.. مثل همیشه از درسایی که علاقه ای به یاد گرفتنشون نداشتم دل کندم و تو رویاهام رفتم تو اونجا نه پسری بود نه ثروت و نه هیچ چیز دیگه فقط خودم بودم و یه زندگی عادی... همینجوری زمان میگذشت تا بلاخره زنگ خوردو بلاخره تونستم از اون جهنم فرار کنم و وارد جهنم دوم بشم رمز درو زدمو وارد خونه شدم و دوباره اون داد زدنا شروع شد »'
Chang' هی دختر چرا انقدر دیر کردی «داد»
a.t' سر من داد نزن فقط یکم قدم زد. زدم «بغض»
lullaby' عشقم انقدر خشونت لازم نیست توکه این بی سرو پارو میشناسی به سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندن
Chang' امشب خانواده جئون قراره بیان اینجا گمشو حاضر شو
Jolie' پسرم بیا و خودتو معرفی کن
jk' سلام اسم من جونگکوکه و از دبیرستان مون گانگ به اینجا انتقالی گرفتم امید وارم باهم کنار بیایم
Jolie' بسیار خب میتونی کنار ات تو اون صندلی خالی بشینی
a.t' «کنار من شوخیت گرفته «اروم
«اون پسر اومد کنارم نشستو حتی یه نگاهم بهم نکرد.. و. ولی خیلی جذابه صداش صورتش بدنش همچیش بی نقص بود.. نمیتونستم ازش چشم بردارمو همینجوری نگاش میکردم.. تا یهو»
jk' تا کی میخای بهم خیره بشی؟
a.t' ها؟ آها چیزه ببخشید
«که یهو نگاهش رفت سمت دستام که کلش کبود و زخمی بود سریع دستامو تو استینای هودیم بردم و نگاهمو ازش گرفتم سعی کردم یکم به درس گوش بدم»
Hannah' «هی! هرزه «اروم»
..
Hannah' باتوام دختره عوضی
«موهاشوکشید»
a.t' «آخ موهامو نکش دردم میاد «بغص
Hannah' ?خنده» اقیی واقعا»
Julie' هی ا.ت برگرد اینور این بار چندمه که دارم بهت تذکر میدم این هفته تو چت شده
a.t' معذرت میخوام
«آخه چجوری میتونستم تمرکز کنم با وجود دخترایی که هی موهامو میکشن یا با حرفاشون کاری کنن که حالم از خودم بهم بخوره یا نوشته یا فحش هایی که پشتم مینويسن.. کار هر روزشونه واقعا چرا بعضی از آدما میتونن انقدر بیرحم باشن؟ کاشکی آدما میتونستن حرفاشونو بخورن که بفهمن چقدر تلخه البته این اسمیه که اینا روش گذاشتن شوخی! با این کلمه همرو تونستن قانع کنن که هیچ مشکلی نیست ولی این کارشون واقعا ی.یه شوخی نیست.. مثل همیشه از درسایی که علاقه ای به یاد گرفتنشون نداشتم دل کندم و تو رویاهام رفتم تو اونجا نه پسری بود نه ثروت و نه هیچ چیز دیگه فقط خودم بودم و یه زندگی عادی... همینجوری زمان میگذشت تا بلاخره زنگ خوردو بلاخره تونستم از اون جهنم فرار کنم و وارد جهنم دوم بشم رمز درو زدمو وارد خونه شدم و دوباره اون داد زدنا شروع شد »'
Chang' هی دختر چرا انقدر دیر کردی «داد»
a.t' سر من داد نزن فقط یکم قدم زد. زدم «بغض»
lullaby' عشقم انقدر خشونت لازم نیست توکه این بی سرو پارو میشناسی به سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندن
Chang' امشب خانواده جئون قراره بیان اینجا گمشو حاضر شو
۱.۳k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.