من عاشق بد بوی مدرسه شدم۲۷

ات:
جی هوپ حالت خوبه؟

جی هوپ به خودش اومد و به ات گفت:
اوهوم حالم خوبه ، می خواستم بپرسم که از کجا آب میتونم بردارم؟

ات:
آها آب تو یخچالمونه

جی هوپ:
آها ممنونم پس من میرم آب بیارم

ات:
باشه

و بعد جی هوپ بعد چند مین با پارچ آب برگشت
و بعد اب خورد و رفت سراغ بقیه ی پروژه
خلاصه تا ساعت۸ شب این ۲ نفر داشتن کار می کردن که بلاخره تونستن۱۰ صفحه رو بنویسن و ۱۰ صفحه ی دیگه باقی مونده بود

جی هوپ رو به ات گفت:
خب من دیگه میرم،۱۰صفحه ی بعدیش رو بعدا انجام بدیم

ات با مکث گفت:
آها باشه

و بعد جی هوپ یکدفعه ای گفت :
وای لباسم رو عوض نکردم، میری بیرون که لباسم رو عوض کنم

ات با خجالت گفت:
لازم نیست که لباست رو عوض کنی
این لباس برای خودت باشه،من کلی از این لباسا دارم

جی هوپ که توقع نداشت ات همچین حرفی بزنه صورتش سرخ شد و گفت:
آم،باشه ممنونم، فردا تو مدرسه میبینمت

و بعد کیفش رو برداشت و از پله ها رفت پایین و ات هم رفت که بدرقه اش کنه
همون موقع مامان و بابای ات از جی هوپ خواستن که برای شام بمونه و جی هوپ بعد از کلی تعارف مامان و بابای ات موند و با اونا غذا خورد و بعد رفت خونه اش


این داستان ادامه دارد...💜
#جی_هوپ
#فیک