(سرنوشت اشتباه)(دو پارتی)
(سرنوشتاشتباه)(دوپارتی)
p²
جیمین ویو*
وقتی برگشتم و عروس رو دیدم دنیا رو سرم خراب شد ا..اون ا.ت بود چرا چرا اون اینجاست اون مال من بود (گریه شدید بغض)نمیتونستم چیزی بگم گریم گرفته بود خودمو خوشحال نشون دادم یه لبخند تلخ زدم بعد از عروسی تهیونگ و ا.ت اومدن سمتم
ویو ا.ت*
چ..چرا جیمین اینجاست نه نه اون نباید اینجا باشه بغض کردم حتی روم نشد سرمو بگیرم بالا تا وقتی که عروسی تموم شد و تهیونگ گفت بریم پیش دوستمم و رفتیم پیش جیمین
(علامت جیمین علامت ته- علامت ا.ت&)
-خب اینم خانوم خوشگلم ا.ت دوستم پارک جیمین جیمین خانومم کیم ا.ت
خوشبختم(لبخند تلخ)
&همچنین(سرش پایین بود و بغض کرده بود)
-خب چیز من میرم سرویس شما همینجا بمونید تا من بیام
اوکی زود بیا
(تهیونگ رفت)
نمیخای چیزی بگی؟
&...(سکوت)
ا.ت من دوست داشتم لعنتی(داد و گریه)
&نکنه فکر کردی من با خاست خودم با این پسر ازدواج کردم ها(داد و گریه)
همم مهم نیس شاید ناراحت شده باشم ولی دوست دارم هنوزم
تنها چیزی که میخام خوشبختیته
&ولی جیمین من دوست دارم(گریه شدید)من نمیخام بجز تو مال کس دیگه ای باشم(گریه)
هیشش گریه نکن دیگه دیر شده مطمعن باش همیشه حواسم بهت هست تهیونگم پسر خوبیه نمیزاره آب تو دلت تکون بخوره اگه روزی هم اذیتت کرد نابودش میکنم گریه نکن نزار بیشتر از این شکسته شم حداقل اینکه میتونم خوشبختیتو ببینم
&جیمین من عاشق توم(بغض)
منم عاشقتم ولی..
-هوفف اومدم خب چیمیگفتین ها غیبت ک نمیکردین
نه نه برعکس داشتم میگفتم که چه پسر خوبی و نمیزاری آب تو دلش تکون بخوره داداش نزار زن داداشم ناراحت باشه ها
-اوم مطمعن باش از جونمم برام مهم تره
&ت..تهیونگ بریم(بغض)
-خب مام بریم دیگه توم زودتر یه زن بگیر باهم خانوادگی بریم بیرون داداش
نه عاشقی به ما نیومده من فقط عاشق ینفر بودم اونم دیگه
-داداش نگران نباش این همه آدم
&اوهوم تهیونگ راس میگه این همه آدم خوب دختره لیاقتت رو نداشته حتما
خب من میرم دیگه داداش حواست باشه ها خوشبخت شین
-مراقب خودت باش
باهم خدافزی کرد و رفتن*
جیمین ویو*
یعنی به خاست خودش ازدواج نکرده؟ یعنی خودش موافق نبوده؟ واقعا عاشقم بود؟ کلی سوال ذهنمو درگیر کرده بود ورا از اول بهم نگفته بود چرا......
.........................................................................................................
میدونمچرتشد
p²
جیمین ویو*
وقتی برگشتم و عروس رو دیدم دنیا رو سرم خراب شد ا..اون ا.ت بود چرا چرا اون اینجاست اون مال من بود (گریه شدید بغض)نمیتونستم چیزی بگم گریم گرفته بود خودمو خوشحال نشون دادم یه لبخند تلخ زدم بعد از عروسی تهیونگ و ا.ت اومدن سمتم
ویو ا.ت*
چ..چرا جیمین اینجاست نه نه اون نباید اینجا باشه بغض کردم حتی روم نشد سرمو بگیرم بالا تا وقتی که عروسی تموم شد و تهیونگ گفت بریم پیش دوستمم و رفتیم پیش جیمین
(علامت جیمین علامت ته- علامت ا.ت&)
-خب اینم خانوم خوشگلم ا.ت دوستم پارک جیمین جیمین خانومم کیم ا.ت
خوشبختم(لبخند تلخ)
&همچنین(سرش پایین بود و بغض کرده بود)
-خب چیز من میرم سرویس شما همینجا بمونید تا من بیام
اوکی زود بیا
(تهیونگ رفت)
نمیخای چیزی بگی؟
&...(سکوت)
ا.ت من دوست داشتم لعنتی(داد و گریه)
&نکنه فکر کردی من با خاست خودم با این پسر ازدواج کردم ها(داد و گریه)
همم مهم نیس شاید ناراحت شده باشم ولی دوست دارم هنوزم
تنها چیزی که میخام خوشبختیته
&ولی جیمین من دوست دارم(گریه شدید)من نمیخام بجز تو مال کس دیگه ای باشم(گریه)
هیشش گریه نکن دیگه دیر شده مطمعن باش همیشه حواسم بهت هست تهیونگم پسر خوبیه نمیزاره آب تو دلت تکون بخوره اگه روزی هم اذیتت کرد نابودش میکنم گریه نکن نزار بیشتر از این شکسته شم حداقل اینکه میتونم خوشبختیتو ببینم
&جیمین من عاشق توم(بغض)
منم عاشقتم ولی..
-هوفف اومدم خب چیمیگفتین ها غیبت ک نمیکردین
نه نه برعکس داشتم میگفتم که چه پسر خوبی و نمیزاری آب تو دلش تکون بخوره داداش نزار زن داداشم ناراحت باشه ها
-اوم مطمعن باش از جونمم برام مهم تره
&ت..تهیونگ بریم(بغض)
-خب مام بریم دیگه توم زودتر یه زن بگیر باهم خانوادگی بریم بیرون داداش
نه عاشقی به ما نیومده من فقط عاشق ینفر بودم اونم دیگه
-داداش نگران نباش این همه آدم
&اوهوم تهیونگ راس میگه این همه آدم خوب دختره لیاقتت رو نداشته حتما
خب من میرم دیگه داداش حواست باشه ها خوشبخت شین
-مراقب خودت باش
باهم خدافزی کرد و رفتن*
جیمین ویو*
یعنی به خاست خودش ازدواج نکرده؟ یعنی خودش موافق نبوده؟ واقعا عاشقم بود؟ کلی سوال ذهنمو درگیر کرده بود ورا از اول بهم نگفته بود چرا......
.........................................................................................................
میدونمچرتشد
۱۹۴
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.