پارت 1 :

ویو لی یون سو :
با آلارم گوشیم بیدار شدم وای ساعت ۷ شد وای خاک بر سرم الان چان گیر میده سره صبحی از خونه بیرون اومدم و سریع به مدرسه رفتم
ویو تهیونگ : صبح پاشدم رفتم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و لباسم رو عوض کردم خوب اولین روز بدبختی من اومدم رفتم پایین بابام داشت معامله رو با مافیا ایتالیایی میبست منم رفتم سر میز و صبحانه خوردم (نکته : پدر تهیونگ مافیا هستش و خیلی پول داره و یون سو تو تصادف پدر و مادرش رو از دست داده و تنها زندگی میکنه و فقیره ) رفتم سوار بنز خودم شدم و رفتم مدرسه
ویو یون سو : با عجله به سمت کلاس میرفتم که یهو.....

خمارییییی
شرایط پارت بعدی :
۱ لایک و۱کامنت
میبینی چقدر عسیسم 😊🙂😙😂