☆͜͡𝓱𝓮 𝔀𝓪𝓼 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓬𝓸𝓾𝓼𝓲𝓷 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓷ঔৣ͡ ͜
☆͜͡𝓱𝓮 𝔀𝓪𝓼 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓬𝓸𝓾𝓼𝓲𝓷 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓷ঔৣ͡ ͜
☆͜͡part_¹⁸ঔৣ͡ ͜
و بعدشم اومدم بیرون و نشستم رو مبل و زنگ زدم لیندا و سوهو تصویری
ات: های
لیندا: های
سوهو: های
ات: خوبید
لیندا و سوهو: بلههه
ات: خوبه خب چخبر
همینطور حرف میزدیم که
ات: آره فردا بری....
که جونگکوک اومد
جونگکوک: سلام
ات: سلام
جونگکوک: میرم بالا بخوابم
ات: برو
جونگکوک: بای
ات: بای
لیندا: چقدر شما باهم سردین
سوهو: راست میگه
ات: چیه انتظار داشتی بپرم بغلش بوسش کنم ما عاشق هم نیستیم بفهمید
لیندا و سوهو: چشم
دیگه حرف زدنام با سوهو لیندا تمام شده بود رقتم سمت اتاق و رفتم داخل جونگکوک خواب بود منم رفتم رو تخت دراز کشیدم و پتو رو انداختم روم ولی خوابم نبرد بعد از کلی اینور اونور شدن خوابم برد
صبح
جونگکوک ویو
از خواب بلند شدم و رفتم دستشویی کار های لازم انجام دادم اومدم بیرون و رفتم پایین ات خواب بود رفتم و یه شیر موز برداشتم و شروع کردم خوردن همینطور با نامجون حرف میزدم
جونگکوک: دیروز کلی کار ریخته بود رو سرم مردم
نامجون: همچنین امروز باید بریم واسه قمار
جونگکوک: ای بابا یادم نبوددد
ات ویو
از خواب بلند شدم جونگکوک نبود رفتم دستشویی کار های لازم و کردم و اومدم و اومدم بیرون لباس پوشیدم که برم ورزش کنم(اسلاید بعد) و رفتم پایین کوک تکیه داده بود به کابینت و شیرموز میخورد و با دوستش حرف میز لعتی چه کراش بوددددد... چی دارم میگم کسی کراش تر از من نیست تو دنیا آره جوننن خوب بسه رفتم شیر کاکائو برداشتم و شروع کردم خوردن
ات: هوی
جونگکوک: باشه پس..... چته
ات: با کی حرف میزنی
جونگکوک: به تو چه
ات: هیچی همینطور پرسیدم
جونگکوک: قطع میکنم بای
نامجون: بای
قطع کرد
جونگکوک: کجا میری
(ات داره آب درست میکنه)
ات: ورزش کنم
جونگکوک: آها من میرم بوکس کار کنم بای
ات: وایسا منم بیاممم
☆͜͡part_¹⁸ঔৣ͡ ͜
و بعدشم اومدم بیرون و نشستم رو مبل و زنگ زدم لیندا و سوهو تصویری
ات: های
لیندا: های
سوهو: های
ات: خوبید
لیندا و سوهو: بلههه
ات: خوبه خب چخبر
همینطور حرف میزدیم که
ات: آره فردا بری....
که جونگکوک اومد
جونگکوک: سلام
ات: سلام
جونگکوک: میرم بالا بخوابم
ات: برو
جونگکوک: بای
ات: بای
لیندا: چقدر شما باهم سردین
سوهو: راست میگه
ات: چیه انتظار داشتی بپرم بغلش بوسش کنم ما عاشق هم نیستیم بفهمید
لیندا و سوهو: چشم
دیگه حرف زدنام با سوهو لیندا تمام شده بود رقتم سمت اتاق و رفتم داخل جونگکوک خواب بود منم رفتم رو تخت دراز کشیدم و پتو رو انداختم روم ولی خوابم نبرد بعد از کلی اینور اونور شدن خوابم برد
صبح
جونگکوک ویو
از خواب بلند شدم و رفتم دستشویی کار های لازم انجام دادم اومدم بیرون و رفتم پایین ات خواب بود رفتم و یه شیر موز برداشتم و شروع کردم خوردن همینطور با نامجون حرف میزدم
جونگکوک: دیروز کلی کار ریخته بود رو سرم مردم
نامجون: همچنین امروز باید بریم واسه قمار
جونگکوک: ای بابا یادم نبوددد
ات ویو
از خواب بلند شدم جونگکوک نبود رفتم دستشویی کار های لازم و کردم و اومدم و اومدم بیرون لباس پوشیدم که برم ورزش کنم(اسلاید بعد) و رفتم پایین کوک تکیه داده بود به کابینت و شیرموز میخورد و با دوستش حرف میز لعتی چه کراش بوددددد... چی دارم میگم کسی کراش تر از من نیست تو دنیا آره جوننن خوب بسه رفتم شیر کاکائو برداشتم و شروع کردم خوردن
ات: هوی
جونگکوک: باشه پس..... چته
ات: با کی حرف میزنی
جونگکوک: به تو چه
ات: هیچی همینطور پرسیدم
جونگکوک: قطع میکنم بای
نامجون: بای
قطع کرد
جونگکوک: کجا میری
(ات داره آب درست میکنه)
ات: ورزش کنم
جونگکوک: آها من میرم بوکس کار کنم بای
ات: وایسا منم بیاممم
۱۵.۴k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.