مافیا جذااااب مغرور p:45
تاجایی که تونستم مینویسم
غذا خوردن و رفتن فیلم دیدن ساعت طرفای ۱ بود که رفتن خوابیدن
)فلش بک ساعت ۱۱ ظهر )
ات ویو :
با حس خیسی گردنم بیدار شدم اَه بازم داره میبوسه سیر نمیشه
ات : کوک برو اونطرف
کوک :.... صحبتی نمیکنه و ادامه میده
ات : کوکی خسته
کوک :....
ات : مجبور شدم یه جی بگم که ول کنه
ات : کوک
کوک :....
ات : کوک اگه رفتی اونور امشب شب خوبی میشه در گوشش میگه
کوک : مث برق زده سرمو آوردم بالا
کوک : واقعا دورغ میگی مگه نه؟
ات : نع چرا اگه دوست نداری اوکیه
کوک : نه نه اتفاقا خیلی خوشم میاد پس امشب شب عالی ای میشه
ات : آره
و کوک بلند شد ات هنوز تنیتونست راه بره کوک : هنوز نمیتونی راه بری بعد امشب باز شب عالی ای میشه مطمئنی ؟؟؟
ات : آره بابا
و کوک ات رو بغل میکنه و میرن پایین صبحونه میخورن
نمیتونستن با این وضعیت ات بیرون برن پس زدن روی فیلم
) فلش بک ساعت۷ شب )
کوک ویو :
باهم گیم زدیم و فیلم دیدیم داشتیم یه فیلم میدیمکه گوشیم زنگ خورد داخل یکی از شرکتا مشکلی پیش اومده بود از ات خداحافظی کردم و رفتم راستش عصبی بودم که نتوستن خودشون موضوعو حل کنن ولی امشب شب خوبیه ( اهم اهم کیا منحرفن ؟؟ تو کامنتا بگید )
ات ویو :
درسته هنوز درست نمی تونم راه برم ولی همین که نمردم خوبه امشبم که هست اما مشکلی نی
ادامه میخوای
بیا پایین تررررر
پایین تر
یکم دیگه
ینی بزارم ؟؟؟
حوصله ندارم
ولی میزارم
ات ویو :
واسه امشب همه جا تزئین کردم
ته و یونا هم اومدن ( چیه منحرف بدبخت می خواستی س.ک.س کننن ینی خاککک تو اوت سرت )
کوک ویو :
خیلی ذوق داشتم واسه امشب اما خیلی شیطون شده که خودش میگه امشب باهاش ۲۲ راند برم که داخل دو روز بشه ۴۰ راند ولی خیلی خوشه آدم نمیتونه بیخیال شه ساعت طرفای ۱۰ بود که رفتم سوار ماشین شدم و زنگ زدم به ات
مکالمه شون
کوک : سلام عشقمممم
ات: سلام عزیزم
ات : چیزی شده ؟
کوک : نه دارم میام آماده باش
ات : من خیلی وقته آمادم
کوک : شیطون شدیاااا
ات : خب بیا دیگه
کوک : تو راهم دارم میام
و....
خب اینم واسه شما
شرطا : ۳۰لایک
۲۰ کامنت
۲۰۵ تایی شیم
غذا خوردن و رفتن فیلم دیدن ساعت طرفای ۱ بود که رفتن خوابیدن
)فلش بک ساعت ۱۱ ظهر )
ات ویو :
با حس خیسی گردنم بیدار شدم اَه بازم داره میبوسه سیر نمیشه
ات : کوک برو اونطرف
کوک :.... صحبتی نمیکنه و ادامه میده
ات : کوکی خسته
کوک :....
ات : مجبور شدم یه جی بگم که ول کنه
ات : کوک
کوک :....
ات : کوک اگه رفتی اونور امشب شب خوبی میشه در گوشش میگه
کوک : مث برق زده سرمو آوردم بالا
کوک : واقعا دورغ میگی مگه نه؟
ات : نع چرا اگه دوست نداری اوکیه
کوک : نه نه اتفاقا خیلی خوشم میاد پس امشب شب عالی ای میشه
ات : آره
و کوک بلند شد ات هنوز تنیتونست راه بره کوک : هنوز نمیتونی راه بری بعد امشب باز شب عالی ای میشه مطمئنی ؟؟؟
ات : آره بابا
و کوک ات رو بغل میکنه و میرن پایین صبحونه میخورن
نمیتونستن با این وضعیت ات بیرون برن پس زدن روی فیلم
) فلش بک ساعت۷ شب )
کوک ویو :
باهم گیم زدیم و فیلم دیدیم داشتیم یه فیلم میدیمکه گوشیم زنگ خورد داخل یکی از شرکتا مشکلی پیش اومده بود از ات خداحافظی کردم و رفتم راستش عصبی بودم که نتوستن خودشون موضوعو حل کنن ولی امشب شب خوبیه ( اهم اهم کیا منحرفن ؟؟ تو کامنتا بگید )
ات ویو :
درسته هنوز درست نمی تونم راه برم ولی همین که نمردم خوبه امشبم که هست اما مشکلی نی
ادامه میخوای
بیا پایین تررررر
پایین تر
یکم دیگه
ینی بزارم ؟؟؟
حوصله ندارم
ولی میزارم
ات ویو :
واسه امشب همه جا تزئین کردم
ته و یونا هم اومدن ( چیه منحرف بدبخت می خواستی س.ک.س کننن ینی خاککک تو اوت سرت )
کوک ویو :
خیلی ذوق داشتم واسه امشب اما خیلی شیطون شده که خودش میگه امشب باهاش ۲۲ راند برم که داخل دو روز بشه ۴۰ راند ولی خیلی خوشه آدم نمیتونه بیخیال شه ساعت طرفای ۱۰ بود که رفتم سوار ماشین شدم و زنگ زدم به ات
مکالمه شون
کوک : سلام عشقمممم
ات: سلام عزیزم
ات : چیزی شده ؟
کوک : نه دارم میام آماده باش
ات : من خیلی وقته آمادم
کوک : شیطون شدیاااا
ات : خب بیا دیگه
کوک : تو راهم دارم میام
و....
خب اینم واسه شما
شرطا : ۳۰لایک
۲۰ کامنت
۲۰۵ تایی شیم
۱۹.۵k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.