سناریو
وقتی رفتید خرید و میخوای لباس باز بخری
نامجون: بیب...فک نکنم بزارم بدنت و بقیه ببینن
جین: زیبایی های بدنت فقط برای منه...برو عوض کن
یونگی: دوست ندارم برم زندان چون کسی که به بدنت نگاه میکرد و کشتم
جیمین: باید بگم که الهه ی من فقط برای من میتونی بپوشیش
تهیونگ: دوست داری....یا برام بپوشیش و شب خوبی و داشته باشیم
جونگکوک: فک نکنم اجازه داده باشم این لباس و برای بقیه بپوشید ولی برای خودم و خودت میخرم(کتش و داد بهش)
نامجون: بیب...فک نکنم بزارم بدنت و بقیه ببینن
جین: زیبایی های بدنت فقط برای منه...برو عوض کن
یونگی: دوست ندارم برم زندان چون کسی که به بدنت نگاه میکرد و کشتم
جیمین: باید بگم که الهه ی من فقط برای من میتونی بپوشیش
تهیونگ: دوست داری....یا برام بپوشیش و شب خوبی و داشته باشیم
جونگکوک: فک نکنم اجازه داده باشم این لباس و برای بقیه بپوشید ولی برای خودم و خودت میخرم(کتش و داد بهش)
۲.۰k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.