پارت 4
پارت 4
ات: ک..... کوک
ات: کوکککککک(داد)
ات: کوک پاشو(گریه)
ویو ات
به سختی کوک رو با گریه گذاشتم رو مبل زنگ زدم دکتر بیاد
چند دقیقه بعد دکتر اومد
بعداز ماینه
ات: دکتر حالش خوب میشه
دکتر: بهتره بگم نباید اصلا بهش استرس وارد بشه
ات: یعنی چی
دکتر: یعنی فقط خوشهال باشه نزارین اصبانی بشه بهش امید بدین
ات: ممنون دکتر چشم
دکتر: خواهش میکنم وظیفمه
بعد اینکه دکتر رفت
دکتر گفت نباید اصبانی بشه
ذهن ات
نباید اصبانی بشه نباد بهش استرس وارد بشه
باید خوشهالش کنین
ویو ات
همه این حرفا تو ذهنم اکو میشد اشک میریختم دکتر به کوک آرامبخش تزریق کرد کوک تا فردا خوابه
تصمیم گرفتم بخاطر اینکه به کوک آسیبی نرسه بچرو بدنیا بیارم درسته میمیرم اما فقط بخاطر کوک امشب به زور شب رو صبح کردم
ویو صبح
از خواب بیدار شدم کوک هنوز خواب بود رفتم کارای لازمو (WC) کردم بعد رفتم صبحانه برای خودم و کوک آماده کنم بعد باهاش حرف بزنم
ات: کوک (آروم)
ات: کوک(یکم بلند)
کوک: بله چی شده کی مرده
ات: هیچکس بیا صبحانه
کوک: باشه(سرد)
ات: کوک من تصمیممو گرفتم من بچرو...
کوک: بدنیا نمیاری
ات: نه من میخوام بدنیا بیارم
کوک: چ.... چی(ذوق)
ات: آره میخوام بچرو بدنیا بیارم (لبخند فیک)
کوک: وایی ات خیلی خوب شد عشقم بعدظهر میریم سنوگرافی
ات: باشه عشقم من میزو جمع کنم
کوک: نه تو به خودت فشار نیار برو بشین منم الان میام
ات: اما
نزاشت حرفمو بزنم خودش جمع کرد
حمایت کنین کامنت لایک
ات: ک..... کوک
ات: کوکککککک(داد)
ات: کوک پاشو(گریه)
ویو ات
به سختی کوک رو با گریه گذاشتم رو مبل زنگ زدم دکتر بیاد
چند دقیقه بعد دکتر اومد
بعداز ماینه
ات: دکتر حالش خوب میشه
دکتر: بهتره بگم نباید اصلا بهش استرس وارد بشه
ات: یعنی چی
دکتر: یعنی فقط خوشهال باشه نزارین اصبانی بشه بهش امید بدین
ات: ممنون دکتر چشم
دکتر: خواهش میکنم وظیفمه
بعد اینکه دکتر رفت
دکتر گفت نباید اصبانی بشه
ذهن ات
نباید اصبانی بشه نباد بهش استرس وارد بشه
باید خوشهالش کنین
ویو ات
همه این حرفا تو ذهنم اکو میشد اشک میریختم دکتر به کوک آرامبخش تزریق کرد کوک تا فردا خوابه
تصمیم گرفتم بخاطر اینکه به کوک آسیبی نرسه بچرو بدنیا بیارم درسته میمیرم اما فقط بخاطر کوک امشب به زور شب رو صبح کردم
ویو صبح
از خواب بیدار شدم کوک هنوز خواب بود رفتم کارای لازمو (WC) کردم بعد رفتم صبحانه برای خودم و کوک آماده کنم بعد باهاش حرف بزنم
ات: کوک (آروم)
ات: کوک(یکم بلند)
کوک: بله چی شده کی مرده
ات: هیچکس بیا صبحانه
کوک: باشه(سرد)
ات: کوک من تصمیممو گرفتم من بچرو...
کوک: بدنیا نمیاری
ات: نه من میخوام بدنیا بیارم
کوک: چ.... چی(ذوق)
ات: آره میخوام بچرو بدنیا بیارم (لبخند فیک)
کوک: وایی ات خیلی خوب شد عشقم بعدظهر میریم سنوگرافی
ات: باشه عشقم من میزو جمع کنم
کوک: نه تو به خودت فشار نیار برو بشین منم الان میام
ات: اما
نزاشت حرفمو بزنم خودش جمع کرد
حمایت کنین کامنت لایک
۱۳.۴k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.