𝖋𝖆𝖐𝖊 𝖏𝖎𝖒𝖎𝖓
𝖋𝖆𝖐𝖊 𝖏𝖎𝖒𝖎𝖓
𝖕𝖆𝖗𝖙: 3
ا. ت ویو:
بعد اینکار جیمین انقد خوشحال شد زندانی های یه قسمت رو آزاد کرد
ا. ت: این همه زندانی؟ حالا چرا همه پسرن؟
جیمین: اینا همشون تورو میخواستن اما تو فقط برای منی بیب(با صدای بم و سک. سی)
ا. ت: خب... این میگه که چرا بعد تو هیشکی سمتم نیومد
جیمین: آره
جیمین ویو:
داشتم با ا. ت درد و دل میکردم که آجوما صدامون زد
آجوما: ارباب، خانوم بیاین ناهار
ا. ت: منو دخترم صدا کن
آجوما: چشم دخترم
ا. ت: با من رسمی حرف نزن آجوما
آجوما: باشه دخترم
جیمین: از اولشم بدت میومد کسی باهات رسمی باشه
ا. ت: آخه بدم میاد
آجوما: ارباب بیاین ناهار دخترم بیا ناهار
جیمین: آجوما به منم بگو پسرم و رسمی نباش
آجوما: حتما(تک خنده) حالا بیاین غذا یخ کرد
ا. ت و جیمین: اومدیمممم
بعد ناهار~
ا. ت و جیمین: دستت طلا آجوما
آجوما: قربونتون برم(لبخند)
جیمین: ا. ت من باید برم معامله دارم یکم دیر میام
ا. ت: قول بده جای دیگه نری
جیمین: قوللللل
ا. ت: باشه ولی من میرم تاب بازی
جیمین:(خنده) کوشولو ولی بادیگارد هارو پس نزن
ا. ت: باچه
جیمین: من رفتم
آجوما مراقب ا. ت باش
آجوما: چشم پسرم
و جیمین رفت
آجوما: دخترم؟
ا. ت: بله؟
آجوما: چرا دوست نداری کسی رسمی باشه؟
ا. ت: نمیدونم.... اما خیلی بدم میاد آجوما
آجوما: آهان
ویو جیمین
رفتیم با جی یون معامله رو کامل کردیم
یونگی: نرو... بیا اومدیم بار یکم بخوریم
جیمین: هوم..... باش
یونگی: ایول
داشتیم با یونگی میخوردیم که یه دختر اومد
جینا: های ددی
جیمین: برو اونور جینا
جینا: ددی بیا نی نی درس کنیم
جیمین: گمشو اونوووورررر(جیغ)
جینا: ددی یکم خوش بگذرون
جینا ویو
رفتم پودر تحریک کننده ریختم تو نوشیدنی جیمین
جیمین: هوف... هوا چرا گرمه... اون بهم پودر تحریک کننده داده باس برم
جیمین: من رفتم یونگی
یونگی: فعلا
ا. ت ویو
داشتم فیلم میدیدم یهو جیمین با صورت قرمز اومد
جیمین: ا. ت.... من تحریک شدم
ا. ت: جیغ فرا بنفش
جیمین: ا. ت نمیتونم یه امروز
ا. ت: نههههه
ا. ت ویو جیمین منو به زور برد اتاق و یه چی داد به خوردم
ا. ت: این چیه؟
جیمین: زد بارداری
و
خ
م
ا
ر
ی
𝖕𝖆𝖗𝖙: 3
ا. ت ویو:
بعد اینکار جیمین انقد خوشحال شد زندانی های یه قسمت رو آزاد کرد
ا. ت: این همه زندانی؟ حالا چرا همه پسرن؟
جیمین: اینا همشون تورو میخواستن اما تو فقط برای منی بیب(با صدای بم و سک. سی)
ا. ت: خب... این میگه که چرا بعد تو هیشکی سمتم نیومد
جیمین: آره
جیمین ویو:
داشتم با ا. ت درد و دل میکردم که آجوما صدامون زد
آجوما: ارباب، خانوم بیاین ناهار
ا. ت: منو دخترم صدا کن
آجوما: چشم دخترم
ا. ت: با من رسمی حرف نزن آجوما
آجوما: باشه دخترم
جیمین: از اولشم بدت میومد کسی باهات رسمی باشه
ا. ت: آخه بدم میاد
آجوما: ارباب بیاین ناهار دخترم بیا ناهار
جیمین: آجوما به منم بگو پسرم و رسمی نباش
آجوما: حتما(تک خنده) حالا بیاین غذا یخ کرد
ا. ت و جیمین: اومدیمممم
بعد ناهار~
ا. ت و جیمین: دستت طلا آجوما
آجوما: قربونتون برم(لبخند)
جیمین: ا. ت من باید برم معامله دارم یکم دیر میام
ا. ت: قول بده جای دیگه نری
جیمین: قوللللل
ا. ت: باشه ولی من میرم تاب بازی
جیمین:(خنده) کوشولو ولی بادیگارد هارو پس نزن
ا. ت: باچه
جیمین: من رفتم
آجوما مراقب ا. ت باش
آجوما: چشم پسرم
و جیمین رفت
آجوما: دخترم؟
ا. ت: بله؟
آجوما: چرا دوست نداری کسی رسمی باشه؟
ا. ت: نمیدونم.... اما خیلی بدم میاد آجوما
آجوما: آهان
ویو جیمین
رفتیم با جی یون معامله رو کامل کردیم
یونگی: نرو... بیا اومدیم بار یکم بخوریم
جیمین: هوم..... باش
یونگی: ایول
داشتیم با یونگی میخوردیم که یه دختر اومد
جینا: های ددی
جیمین: برو اونور جینا
جینا: ددی بیا نی نی درس کنیم
جیمین: گمشو اونوووورررر(جیغ)
جینا: ددی یکم خوش بگذرون
جینا ویو
رفتم پودر تحریک کننده ریختم تو نوشیدنی جیمین
جیمین: هوف... هوا چرا گرمه... اون بهم پودر تحریک کننده داده باس برم
جیمین: من رفتم یونگی
یونگی: فعلا
ا. ت ویو
داشتم فیلم میدیدم یهو جیمین با صورت قرمز اومد
جیمین: ا. ت.... من تحریک شدم
ا. ت: جیغ فرا بنفش
جیمین: ا. ت نمیتونم یه امروز
ا. ت: نههههه
ا. ت ویو جیمین منو به زور برد اتاق و یه چی داد به خوردم
ا. ت: این چیه؟
جیمین: زد بارداری
و
خ
م
ا
ر
ی
۴۱.۷k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.