این روز ها من دفترچه خاطرات مینویسم میخواهم محتواشو

🐨 : این روز ها من دفترچه خاطرات مینویسم. میخواهم محتواشو تا جایی که میتونم خوب به شما نشون بدم ، به عنوان یک فرد. خیلی زیاد فکر می‌کنم ولی اعضای گروه تعادل رو برقرار می‌کنن و منو بهتر میکنن
🐨 : هر چه بگم یا هر طور که بگم ، میدونم افرادی وجود دارن که ازم متنفرن
🐨 : این لایو ممکنه خیلیا بهم آسیب برسونن هر چه که پیش بیاد به نفرت خود ادامه خواهند داد
🐨 : هر چه بگم یا هر طور که بیان کنم ، اونا ازم متنفرن و میگن : « همیشه همینطور بوده ! اون فقط وانمود میکنه که دوستانه و باهوشه. »
🐨 : علاوه بر این ، من تلاش کردم گواهینامه رانندگی بگیرم ! *افتخار میکنم*
🐨 : بی‌ صبرانه منتظر بودم که اینو بهتون بگم
🐨 : امتحان منم به زودی شروع میشه
🐨 : خیلی دلتنگتونم. خوب آماده میشم و بهتون نشون می‌دم نمی‌دونم همه چی چطور پیش میره ، اما تمرین میکنم و زندگی میکنم - باید زندگی کرد تا موسیقی ساخت
🐨 : من آدم فوق‌ العاده یا نابغه‌ ای نیستم. مردم میگن سعی می‌کنم باهوش به نظر بیام ، ولی اصلاً خودم رو باهوش نمیدونم. آدمایی هستن که بهتر و بیشتر از من میدونن. من فقط زیاد کار می‌کنم و سعی می‌کنم زیاد یاد بگیرم...
🐨 : اگه دوستتون نداشتم ، چطور میتونستم این همه کار انجام بدم ؟ اگه منو درک می‌کنین - ممنونم و اگه نه - کاری از دستم بر نمیاد. ادامه میدم تمرین رو و وقت هم کم مونده
🐨 : خیلی زود بر میگردیم پیش شما ، این بازگشت هم بزرگ خواهد بود - میدونین ، نه ؟ اما تلاش میکنیم و همه چیز رو خوب انجام میدیم
🐨 : بچه‌ ه ا، لطفاً منتظر کسی دیگه نباشین شما وارد لایو من شدین و این یعنی... همه اعضا تلفن‌ های خودشونو دارن و وقتی بخوان لایو رو شروع می‌کنن باشه ؟