مرگ
# چقدر می خوابی بچه ۶ ساعته خوابیده
# ساکورا ؟ نمی خوای پاشی ... ساکورا ؟
_ بله ........... *دوباره خوابش برد *
# ساکورا ؟
_ بیدارم ... بیدارم
# چیزی میخوری ؟
_ نه .. یکم آب می خوام ..
# الان برات میارم
# کمکت کنم ؟
_ نه نه خودم پا میشم
_ پا شدم رفتم رو مبل نشستم ... آب رو خوردم
_ ایییییییییی
# چیشدیییییییییی ؟
_ دستم ..... اخخخخخخخ
# ببینم .. خب خون نیومده
# الو سلام شوکو دستش درد گرفته چیکار کنم الان بیارمش ؟
• خون اومده سریع بیارش اگه خون نیومده فردا صبح اول وقت بیارش
# باشه
• بیشتر مراقبش باش ... شب خوش
# ممنون شب بخیر
_ بابا ... غذا چیزی درست کردی
# اره .. . .. رامن درست کردم
# الان میارم بخوریم
# می خوای بهت غذاتو بدم ؟
_ نه نه خودم می خورم
# باشه ...
_ شام رو خوردیم...بابا گفت که یه فیلم ببينيم
# خب بیا ادامه همون راهبه رو ببینیم
_ باشه ...
# به به شروع شد .....
_ بابا داشت فیلم رو نگاه میکرد منم داشتم بستنینو می خوردم
برش زمانی *** فردا صبح بعد از صبحانه
_ بابا ؟
# جانم ؟
_ اگه دوباره خون بیاد چی ؟
# نمیاد ...نگران نباش من مراقبتم...
# نشوندمش رو پام و فیلم رو نگاه کردیم
_ یا جد سادات.. این فیلم منو تا سه شب چهار روز می ترسونه
# فیلم قشنگی بود ... فصل دومش تازه اومده باید اونم بگیرم
_ اره ... باید ببینیم ادامش چی میشه
_ بابا ... میگم مراقب دستم هستم ...میشه برم تا شیرینی فروشی آقای فوجیتا
# برو ... ولی زود برگرد ... می خوایم بریم پیش شوکو دستت رو ببینه
_ باشه
برش زمانی ** میا قدم زنان
_ اه خدا ... خیلی این نسیم صبح رو دوست دارم
+ ساکورا دو تا دستش رو باند پیچی کرده بود
◇ سلام ساکورا ...
_ سلام .... راستش بابت اون حرف هایی که زدم ببخشید... اون روز خیلی عصبانی بودم
◇ دستات چیشده ...
+ بعد از تعریف کردن ماجرا :
◇ چییییییییییییییییییی؟؟؟؟
_ اره دیگه ... لب مرگ بودم ولی زنده شدم
◇ سرشو ناز کردم ..
◇ امیدوارم زود تر خوب بشی عزیزم .....
_ اینا ؟؟؟
◇ چی رو میگی ؟
¥ تو .... تو همون بچه نیستی ؟
◇ آروم باش ... طبق چیزی که گفتی نباید دستت رو تکون بدی میتونی بری خونه
هر موقع دوست داشتی
بعدا ادامه حرف هامون رو میزنیم
_ این مرد خیلی آدم آرومی بود ...
_ باشه عمو گتو ... خدانگهدار
¥ عموشی؟
♤ بهت گفتم بیخیال این دختره شو ولی نشدی
◇ من اصلا مثل ساتورو نیستم
◇ سایونارا
¥ سر چیرو رو قطع کرد
¥ تو ... تو چیکار کردی
◇ کار درست رو کردم ... نگران نباش تو هم الان میری پیشش
¥ نه نه نه اینکار ن_____
◇ خدایا یکی بیاد کمک کنه دو نفر اینجا مردنننننننننن ای ننه قلبم گرفتتتتتتت یکی آب قند بده نفسم بالا نمیادددددددد ( استاد نقش بازی کردن گتو سوگورو )
_ تو راه خونه بودم ... وسط راه سرم مثل چی
گیج می رفت
# ساکورا ؟ نمی خوای پاشی ... ساکورا ؟
_ بله ........... *دوباره خوابش برد *
# ساکورا ؟
_ بیدارم ... بیدارم
# چیزی میخوری ؟
_ نه .. یکم آب می خوام ..
# الان برات میارم
# کمکت کنم ؟
_ نه نه خودم پا میشم
_ پا شدم رفتم رو مبل نشستم ... آب رو خوردم
_ ایییییییییی
# چیشدیییییییییی ؟
_ دستم ..... اخخخخخخخ
# ببینم .. خب خون نیومده
# الو سلام شوکو دستش درد گرفته چیکار کنم الان بیارمش ؟
• خون اومده سریع بیارش اگه خون نیومده فردا صبح اول وقت بیارش
# باشه
• بیشتر مراقبش باش ... شب خوش
# ممنون شب بخیر
_ بابا ... غذا چیزی درست کردی
# اره .. . .. رامن درست کردم
# الان میارم بخوریم
# می خوای بهت غذاتو بدم ؟
_ نه نه خودم می خورم
# باشه ...
_ شام رو خوردیم...بابا گفت که یه فیلم ببينيم
# خب بیا ادامه همون راهبه رو ببینیم
_ باشه ...
# به به شروع شد .....
_ بابا داشت فیلم رو نگاه میکرد منم داشتم بستنینو می خوردم
برش زمانی *** فردا صبح بعد از صبحانه
_ بابا ؟
# جانم ؟
_ اگه دوباره خون بیاد چی ؟
# نمیاد ...نگران نباش من مراقبتم...
# نشوندمش رو پام و فیلم رو نگاه کردیم
_ یا جد سادات.. این فیلم منو تا سه شب چهار روز می ترسونه
# فیلم قشنگی بود ... فصل دومش تازه اومده باید اونم بگیرم
_ اره ... باید ببینیم ادامش چی میشه
_ بابا ... میگم مراقب دستم هستم ...میشه برم تا شیرینی فروشی آقای فوجیتا
# برو ... ولی زود برگرد ... می خوایم بریم پیش شوکو دستت رو ببینه
_ باشه
برش زمانی ** میا قدم زنان
_ اه خدا ... خیلی این نسیم صبح رو دوست دارم
+ ساکورا دو تا دستش رو باند پیچی کرده بود
◇ سلام ساکورا ...
_ سلام .... راستش بابت اون حرف هایی که زدم ببخشید... اون روز خیلی عصبانی بودم
◇ دستات چیشده ...
+ بعد از تعریف کردن ماجرا :
◇ چییییییییییییییییییی؟؟؟؟
_ اره دیگه ... لب مرگ بودم ولی زنده شدم
◇ سرشو ناز کردم ..
◇ امیدوارم زود تر خوب بشی عزیزم .....
_ اینا ؟؟؟
◇ چی رو میگی ؟
¥ تو .... تو همون بچه نیستی ؟
◇ آروم باش ... طبق چیزی که گفتی نباید دستت رو تکون بدی میتونی بری خونه
هر موقع دوست داشتی
بعدا ادامه حرف هامون رو میزنیم
_ این مرد خیلی آدم آرومی بود ...
_ باشه عمو گتو ... خدانگهدار
¥ عموشی؟
♤ بهت گفتم بیخیال این دختره شو ولی نشدی
◇ من اصلا مثل ساتورو نیستم
◇ سایونارا
¥ سر چیرو رو قطع کرد
¥ تو ... تو چیکار کردی
◇ کار درست رو کردم ... نگران نباش تو هم الان میری پیشش
¥ نه نه نه اینکار ن_____
◇ خدایا یکی بیاد کمک کنه دو نفر اینجا مردنننننننننن ای ننه قلبم گرفتتتتتتت یکی آب قند بده نفسم بالا نمیادددددددد ( استاد نقش بازی کردن گتو سوگورو )
_ تو راه خونه بودم ... وسط راه سرم مثل چی
گیج می رفت
۹۳۶
۰۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.