تفسیر حدیث مثل امام حسین(ع) هرگز با مثل یزید بیعت نخواهد کرد...
مثل امام حسین(ع) هرگز با مثل یزید بیعت نخواهد کرد
روز 29 رجب سال 60 هجری قمری حضرت امام حسین (ع) به منظور مخالفت با خلافت یزید و عدم بیعت با او همراه اهل بیت خویش به سوی مکه رفتند تا رسالت امامت خویش را عملی کنند.
29 رجب سال 60 هجری قمری در تاریخ اسلام سالی مهم است. در این سال معاویه ابن اباسفیان به درک واصل شد. بر خلاف مفاد صلحنامهای که معاویه با امام حسن (ع) بسته بود، پسرش یزید به خلافت میرسد.
معاویه به هنگام مرگ به یزید تاکید میکند که امام حسین (ع) با او بیعت نخواهند کرد و باید از سخت گرفتن بر او پرهیز کند اما خوی استبدادی یزید باعث میشود که به هر ترتیبی از امام حسین (ع) بیعت بگیرد.
مثل امام حسین(ع) هرگز با مثل یزید بیعت نخواهد کرد
حضرت سیدالشهداء (ع) به منظور عملی کردن رسالت خویش از مدینه به سمت مکه معظمه حرکت کردند. از آنجا که آن امام همام بر این سفر بیبازگشت اطلاع داشتتد اهل بیت خویش را نیز با خود همراه کردند.
حضرت امام حسین (ع) آغازگر یک نهضت جهانی بودند که ده سال قبل مقدمات آن را برادرش امام حسن (ع) با صلح خود ایجاد کرده بودند.
یزید به منظور عملی کردن تصمیم خویش مبنی بر گرفتن بیعت از امام حسین (ع) به ولید ابن عتبه فرماندار مدینه نوشت که حتما از امام حسین (ع) بیعت گرفته شود حتی اگر به قیمت خون او تمام شود.
ولید همان شب امام حسین (ع) را دعوت و موضوع بیعت گرفتن برای یزید را مطرح کرد ، اما آن حضرت نپذیرفت.
مروان بن حکم که از خاندان بنیهاشم و بخصوص شخص امام علی (ع) کینه و دشمنی داشت ولید را وادار به کشتن امام حسین (ع) کرد.
ولید بنا به خوی مصالحت جویی، سعی داشت بیعت گرفتن از امام حسین (ع) به آرامی صورت بگیرد.
امام حسین (ع) بدون آنکه پاسخی روشنی به ولید بدهد آن جا را ترک کرد.
امام حسین (ع) با روی کارآمدن یزید خود را در آغاز راهی میدید که پیش از این رسول خدا (ص) آن را خبر داده بودند.
به همین دلیل آن حضرت اهل بیت خود را فراخواندند و امر به حرکت به مکه کردند.
وقتی زنان بنیهاشم از حرکت آن حضرت با خبر شدند. خدمت امام رفتند و به نوحه و زاری پرداختند تا آنکه آن حضرت آنها را قسم داد که آرام باشند.
زنان بنیهاشم گفتند: این روز در نظر ما مانند روزی است که پیامبر خدا از دنیا رفتند و مثل روزی است که امیرالمؤمنین و فاطمه و رقیه و زینب و امکلثوم (دختران پیغمبر) از دنیا رفتند، خدا جان ما را فدای تو گرداند، ای محبوب قلوب مؤمنان! و ای یادگار بزرگواران.
یکی از عمههای آن حضرت آمد و در حالی که میگریست ، گفت: گواهی میدهم ای حسین (ع) که در این وقت شنیدم که جنیان بر تو نوحه میکردند و میگفتند:
«و ان قتیل الطف من آل هاشم اذل رقابا من قریش فذلت»
قطب راوندی روایت کرده است که امسلمه همسر پیامبر (ص) به نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: ای فرزند گرامی با رفتنت به سوی عراق مرا اندوهناک مگردان، زیرا که من شنیدم از جد بزرگوار تو که میفرمود که فرزند دلبند من حسین (ع) در زمین عراق کشته خواهند شد در زمینی که آن را کربلا گویند.
حضرت فرمودند: ای مادر به خدا سوگند که من نیز این مطلب را میدانم و من باید کشته شوم و مرا از رفتن چاره نیست و به فرموده خدا عمل مینمایم. بخدا قسم که من میدانم در چه روزی کشته خواهم شد و میشناسم کشنده خود را و میدانم آن بقعه را که در آن مدفون خواهم شد و میشناسم. آنان را که با من کشته میشوند از اهل بیت و خویشان و شیعیان خودم و اگر خواهی ای مادر بتو نشان دهم جایی را که در آن کشته و مدفون خواهم شد.
پس آن حضرت به سمت کربلا اشاره فرمودند و زمین کربلا نمودار شد و ام سلمه محل شهادت و مضجع و مدفن آن حضرت و لشکرگاه او را دید و گریست.
امام فرمودند: ای مادر خداوند مقدر فرموده و خواسته که من به جور و ستم شهید شوم و اهل بیتم را متفرق و اطفالم را مذبوح و اسیر در غل و زنجیر ببیند. در حالتی که استغاثه کنند و هیچ یاوری نداشته باشند. ای مادر قسم بخدا که من چنین کشته خواهم شد اگر به عراق نیز نروم مرا خواهند کشت.
منابع:
وقایعالایام/ محدث قمی/ ص415
الفتوح/ ابن اعثم کوفی/ ج5/ص 18
منتهی الآمال/ باب امام حسین (ع).
روز 29 رجب سال 60 هجری قمری حضرت امام حسین (ع) به منظور مخالفت با خلافت یزید و عدم بیعت با او همراه اهل بیت خویش به سوی مکه رفتند تا رسالت امامت خویش را عملی کنند.
29 رجب سال 60 هجری قمری در تاریخ اسلام سالی مهم است. در این سال معاویه ابن اباسفیان به درک واصل شد. بر خلاف مفاد صلحنامهای که معاویه با امام حسن (ع) بسته بود، پسرش یزید به خلافت میرسد.
معاویه به هنگام مرگ به یزید تاکید میکند که امام حسین (ع) با او بیعت نخواهند کرد و باید از سخت گرفتن بر او پرهیز کند اما خوی استبدادی یزید باعث میشود که به هر ترتیبی از امام حسین (ع) بیعت بگیرد.
مثل امام حسین(ع) هرگز با مثل یزید بیعت نخواهد کرد
حضرت سیدالشهداء (ع) به منظور عملی کردن رسالت خویش از مدینه به سمت مکه معظمه حرکت کردند. از آنجا که آن امام همام بر این سفر بیبازگشت اطلاع داشتتد اهل بیت خویش را نیز با خود همراه کردند.
حضرت امام حسین (ع) آغازگر یک نهضت جهانی بودند که ده سال قبل مقدمات آن را برادرش امام حسن (ع) با صلح خود ایجاد کرده بودند.
یزید به منظور عملی کردن تصمیم خویش مبنی بر گرفتن بیعت از امام حسین (ع) به ولید ابن عتبه فرماندار مدینه نوشت که حتما از امام حسین (ع) بیعت گرفته شود حتی اگر به قیمت خون او تمام شود.
ولید همان شب امام حسین (ع) را دعوت و موضوع بیعت گرفتن برای یزید را مطرح کرد ، اما آن حضرت نپذیرفت.
مروان بن حکم که از خاندان بنیهاشم و بخصوص شخص امام علی (ع) کینه و دشمنی داشت ولید را وادار به کشتن امام حسین (ع) کرد.
ولید بنا به خوی مصالحت جویی، سعی داشت بیعت گرفتن از امام حسین (ع) به آرامی صورت بگیرد.
امام حسین (ع) بدون آنکه پاسخی روشنی به ولید بدهد آن جا را ترک کرد.
امام حسین (ع) با روی کارآمدن یزید خود را در آغاز راهی میدید که پیش از این رسول خدا (ص) آن را خبر داده بودند.
به همین دلیل آن حضرت اهل بیت خود را فراخواندند و امر به حرکت به مکه کردند.
وقتی زنان بنیهاشم از حرکت آن حضرت با خبر شدند. خدمت امام رفتند و به نوحه و زاری پرداختند تا آنکه آن حضرت آنها را قسم داد که آرام باشند.
زنان بنیهاشم گفتند: این روز در نظر ما مانند روزی است که پیامبر خدا از دنیا رفتند و مثل روزی است که امیرالمؤمنین و فاطمه و رقیه و زینب و امکلثوم (دختران پیغمبر) از دنیا رفتند، خدا جان ما را فدای تو گرداند، ای محبوب قلوب مؤمنان! و ای یادگار بزرگواران.
یکی از عمههای آن حضرت آمد و در حالی که میگریست ، گفت: گواهی میدهم ای حسین (ع) که در این وقت شنیدم که جنیان بر تو نوحه میکردند و میگفتند:
«و ان قتیل الطف من آل هاشم اذل رقابا من قریش فذلت»
قطب راوندی روایت کرده است که امسلمه همسر پیامبر (ص) به نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: ای فرزند گرامی با رفتنت به سوی عراق مرا اندوهناک مگردان، زیرا که من شنیدم از جد بزرگوار تو که میفرمود که فرزند دلبند من حسین (ع) در زمین عراق کشته خواهند شد در زمینی که آن را کربلا گویند.
حضرت فرمودند: ای مادر به خدا سوگند که من نیز این مطلب را میدانم و من باید کشته شوم و مرا از رفتن چاره نیست و به فرموده خدا عمل مینمایم. بخدا قسم که من میدانم در چه روزی کشته خواهم شد و میشناسم کشنده خود را و میدانم آن بقعه را که در آن مدفون خواهم شد و میشناسم. آنان را که با من کشته میشوند از اهل بیت و خویشان و شیعیان خودم و اگر خواهی ای مادر بتو نشان دهم جایی را که در آن کشته و مدفون خواهم شد.
پس آن حضرت به سمت کربلا اشاره فرمودند و زمین کربلا نمودار شد و ام سلمه محل شهادت و مضجع و مدفن آن حضرت و لشکرگاه او را دید و گریست.
امام فرمودند: ای مادر خداوند مقدر فرموده و خواسته که من به جور و ستم شهید شوم و اهل بیتم را متفرق و اطفالم را مذبوح و اسیر در غل و زنجیر ببیند. در حالتی که استغاثه کنند و هیچ یاوری نداشته باشند. ای مادر قسم بخدا که من چنین کشته خواهم شد اگر به عراق نیز نروم مرا خواهند کشت.
منابع:
وقایعالایام/ محدث قمی/ ص415
الفتوح/ ابن اعثم کوفی/ ج5/ص 18
منتهی الآمال/ باب امام حسین (ع).
۲.۶k
۰۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.