دوراهی part 2
دوراهی part 2
_____________________
ادامه...
رفتم اتاقم یهو گوشیم زنگ زد
دایون بود ( دوست صمیمی ات)
مکالمه با دایون
دایون:سلام فرشتهی گوسفندی
ات:سلام الاغ عزیزمممم
دایون: امشب میای خونه ما
ات:نه تو بیا
دایون:باشه من میام ساعت چند بیام
ات:همین الان حوصلم سر رفته
دایون:اوکی
ات:خدافظ الاغ عزیزمممم
دایون:خدافظ فرشتهی گوسفندی
پایان مکالمه
زود رفتم پایین به اجوما گفتم یه سینی خوراکی آماده کنه
بعد رفتم بالا
تققق تققق (صدای در😂)
اجتماعی درو باز کرد
دایون بود
اجوما:سلام عزیزم
دایون:سلام
اجوما:خانم ات طبقه بلا تو اتاقشون هستن منتظر شما
دایون: ممنون
دایون رفت بالا
در زد ات گفت کیهههه
دایون گفت منم فرشتهی گوسفندی
ات گفت بیا تو
رفت تو
دایون: سلاممممم
ات: سلاممممممممم
پرش زمانی به شب
ات :امشب بمون اینجا فردا با هم میریم دبیرستان
دایون گفت : اوکی
فردا...
________________________
در خماری بمانید😈
پارت بعدی رو ۳ ساعت دیگه میزارم شاید زودتر
_____________________
ادامه...
رفتم اتاقم یهو گوشیم زنگ زد
دایون بود ( دوست صمیمی ات)
مکالمه با دایون
دایون:سلام فرشتهی گوسفندی
ات:سلام الاغ عزیزمممم
دایون: امشب میای خونه ما
ات:نه تو بیا
دایون:باشه من میام ساعت چند بیام
ات:همین الان حوصلم سر رفته
دایون:اوکی
ات:خدافظ الاغ عزیزمممم
دایون:خدافظ فرشتهی گوسفندی
پایان مکالمه
زود رفتم پایین به اجوما گفتم یه سینی خوراکی آماده کنه
بعد رفتم بالا
تققق تققق (صدای در😂)
اجتماعی درو باز کرد
دایون بود
اجوما:سلام عزیزم
دایون:سلام
اجوما:خانم ات طبقه بلا تو اتاقشون هستن منتظر شما
دایون: ممنون
دایون رفت بالا
در زد ات گفت کیهههه
دایون گفت منم فرشتهی گوسفندی
ات گفت بیا تو
رفت تو
دایون: سلاممممم
ات: سلاممممممممم
پرش زمانی به شب
ات :امشب بمون اینجا فردا با هم میریم دبیرستان
دایون گفت : اوکی
فردا...
________________________
در خماری بمانید😈
پارت بعدی رو ۳ ساعت دیگه میزارم شاید زودتر
۱.۸k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.