عشق در یک نگاه❤🍷
عشق در یک نگاه❤🍷
پارت 24
شعار: خدت میدونی❤🍷
پاشدم.
لباسمو درست کردم و رفتنی سرمو برگردوندم رجبو نگاه کرد سرمو که برگردوندم قطره اشکی از چشمام سرازیر شد و اشکمو که پاک کردم دستمو گرفت
سرموو برگردوندم و چشمای بازشو پیدم
_مــــلیـــــسم
_جانم رجبم جان بگو عشقم بهوش اومد.
دکتررررر
دکتر رجبم بهوش اومد.
لیزگه وارد اتاق شد
_چییی؟
بهوش اومدی....
_اره لیژگه گفتم بهوش میاد.
دکتر وارد اتاق شد.
_چی؟
امکان نداره بهوش میومدی.
احتمالش 0 بود.
ملیس_این قدرت عشقه دکتر دست کمش نگیر.
رجب_راســـــت میـــگ.. ه
به بخش منتقلش کردن و رفتم بغلش نشستم.
_میدونی.
دکترا میگفتن مردی.
میدونی چقدددد التماس کردم دستگاهارو ازت نکشن؟
_ملیس خودمی
_رجب درد دلری.
_نه
_خب میخام بغلت دراز بکشم
_بیا
خودش رفت اونور و من رفتم بغلش
دراز کشیدم.
درو باز کردن
لیزگه_ملیس حس نمیکنی نباید اونجوری بغل مریض دراز بکشی؟
_نه چون گف درد نداره.
_باشه
ییعیت_توام بیا بغلم
_باشه
مث موش رفت بغل ییعیت.
پارت 24
شعار: خدت میدونی❤🍷
پاشدم.
لباسمو درست کردم و رفتنی سرمو برگردوندم رجبو نگاه کرد سرمو که برگردوندم قطره اشکی از چشمام سرازیر شد و اشکمو که پاک کردم دستمو گرفت
سرموو برگردوندم و چشمای بازشو پیدم
_مــــلیـــــسم
_جانم رجبم جان بگو عشقم بهوش اومد.
دکتررررر
دکتر رجبم بهوش اومد.
لیزگه وارد اتاق شد
_چییی؟
بهوش اومدی....
_اره لیژگه گفتم بهوش میاد.
دکتر وارد اتاق شد.
_چی؟
امکان نداره بهوش میومدی.
احتمالش 0 بود.
ملیس_این قدرت عشقه دکتر دست کمش نگیر.
رجب_راســـــت میـــگ.. ه
به بخش منتقلش کردن و رفتم بغلش نشستم.
_میدونی.
دکترا میگفتن مردی.
میدونی چقدددد التماس کردم دستگاهارو ازت نکشن؟
_ملیس خودمی
_رجب درد دلری.
_نه
_خب میخام بغلت دراز بکشم
_بیا
خودش رفت اونور و من رفتم بغلش
دراز کشیدم.
درو باز کردن
لیزگه_ملیس حس نمیکنی نباید اونجوری بغل مریض دراز بکشی؟
_نه چون گف درد نداره.
_باشه
ییعیت_توام بیا بغلم
_باشه
مث موش رفت بغل ییعیت.
۱.۹k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.