پارت ۲

ات ویو .
سوار ماشنیش شدیم واقعا از نیم رخ شبیه فرشته بود ....
سوهو:ات
ات:جانم
سوهو:همیشه انقدر زود به ادما اعتماد میکنی ؟!
ات:منظورت چی......(سیاهی مطلق)
*زنگ خوردن تلفن*
جونگ کوک :بله
جیمین :سلام
کوک:بعله
جیمین:چی شد تونستی بیهوشش کنی
کوک:اره بابا از چیزی که فکر میکردم خیلی اسون تر بود دختره ساده ایه به دردمون میخوره
جیمین:اما تو اون دخترو برای چی میخوای
کوک:نمیدونم شاید بفروشمش شاید ازش سو استفاده کنم یا شایدم بندازمش جلوی گرگای بیابون تیکه تکیش کنن
جیمین:اما این دیگه خیلی بی رحم...
کوک:به تو مربوط نیست تو کارتو انجام بده
جیمین:اوکی خدافظ
کوک:خدافظ
کوک ویو
به بدن بیجونش خیره شدم واقعا صورتش بی نقص.....چی چرتو پرت میگی برای خودت کوک ها؟اون فقط یه هرزست نه بیشتر نه کمتر
پامو گذاشتم رو پدال و با بیتشرین سرعت.....