رز شکسته پارت هفت
از زبان هیونجین
به یوری دروغ گفتم که دارم میرم جایی میخوام پس فردا برم پیش لارا پس رفتم تو اتاقم و خوابید
فلش بک به پس فردا
از زبان یوری
امروز هیونجین رفت و من تنها شدم به لونا زنگ زدم...بعد چند مین جواب داد :بله
× سلام خره
* به تویی معلوم هست کجایی این؟
× لونا من ازدواج کردم
* چی؟! باکی؟ خوشتیپه، اسمش چیه و چند سالشه؟
× اسمش هوانگ هیونجینِ و ۲۴ سالشه و اینکه مشکلی نداری من یه چند روزی پیشت بمونم
* یوری چیزه من امروز با پدر و مادرم دارم میرم بوسانو یه هفته ای اینجا نیستم
× اشکالی نداره خدافظ
از زبان هیونجین
به خونه ی لارا رسیدم چون کلید خونشو داشتم درو باز کردم ولی در باز بود رفتم تو کسی تو سالن نبود میخواستم برم تو آشپزخونه ولی یه صدایی از اتاق لارا اومد
خدافظ تا پارت بعدی
به یوری دروغ گفتم که دارم میرم جایی میخوام پس فردا برم پیش لارا پس رفتم تو اتاقم و خوابید
فلش بک به پس فردا
از زبان یوری
امروز هیونجین رفت و من تنها شدم به لونا زنگ زدم...بعد چند مین جواب داد :بله
× سلام خره
* به تویی معلوم هست کجایی این؟
× لونا من ازدواج کردم
* چی؟! باکی؟ خوشتیپه، اسمش چیه و چند سالشه؟
× اسمش هوانگ هیونجینِ و ۲۴ سالشه و اینکه مشکلی نداری من یه چند روزی پیشت بمونم
* یوری چیزه من امروز با پدر و مادرم دارم میرم بوسانو یه هفته ای اینجا نیستم
× اشکالی نداره خدافظ
از زبان هیونجین
به خونه ی لارا رسیدم چون کلید خونشو داشتم درو باز کردم ولی در باز بود رفتم تو کسی تو سالن نبود میخواستم برم تو آشپزخونه ولی یه صدایی از اتاق لارا اومد
خدافظ تا پارت بعدی
۸.۴k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.