عشق در شرکت p4
×من دست راست پدر تونستم طراح لباس هم هستم و همینطور منشی پدرتون واینکه دوتامون منشی داردم یکی دیگه هم هست ولی پدر به من بیشتر اعتماد داره تا عون و بیشتر کار را به من میگه.
_ که اینطور بریم سراغ کار
×باشه . من شروع کردم به توضیح دادن اونم گوش میداد.
_ داشت توضیح میداد یه لحظه محوش شودم عطرش چقدر خوش بو بود اون لباس وقتی حرف میزد. توافکارخودم بودم که.
×رئیس مین رئیس مین
_بله بله
×حواستون کجاست
_ ببخشید
×نه مشکلی نیست پیش میاد
-چیزه
×چیه
_ چرابهم میگی رئیس مین
×خوب چی بگم
_بگو شوگا
×ولی نمیشه اینجا محل کاره من نمیتونم اینجوری صداتون کنم
_چرا میشه اوراسیا من اسم تورو نپرسیدم اسمت چیه
×من پارک ت/ا
_ اوچه اسم قشنگی
×او چه اسم قشنگی
×مرسی خوب آدامه رو بگم
_آره....
_ که اینطور بریم سراغ کار
×باشه . من شروع کردم به توضیح دادن اونم گوش میداد.
_ داشت توضیح میداد یه لحظه محوش شودم عطرش چقدر خوش بو بود اون لباس وقتی حرف میزد. توافکارخودم بودم که.
×رئیس مین رئیس مین
_بله بله
×حواستون کجاست
_ ببخشید
×نه مشکلی نیست پیش میاد
-چیزه
×چیه
_ چرابهم میگی رئیس مین
×خوب چی بگم
_بگو شوگا
×ولی نمیشه اینجا محل کاره من نمیتونم اینجوری صداتون کنم
_چرا میشه اوراسیا من اسم تورو نپرسیدم اسمت چیه
×من پارک ت/ا
_ اوچه اسم قشنگی
×او چه اسم قشنگی
×مرسی خوب آدامه رو بگم
_آره....
۲.۴k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.