𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙿𝚊𝚛𝚝³⁶
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
جیمین :ترس چیه دختر تو با مَردی در سفری که از وقتی یادش میاد شمیر به دست بوده !
وجود جیمین در این سفر دلش را قرص میکرد...
میدانست حرف جیمین حرف بود !
هرچه نباشد او جنگجوی گوریو بود !
نباید سبک سرانه حرفی از دهانش خارج کند زیرا وقتی جنگجوی گوریو سخنی بر زبان خویش جاری می کند یعنی به تمام شرافتش ، به تمام وجودش و به تمام وفاداریش قسم خورده است !
اگر این قول و قسم را بشکند باید با جان خود بدهیش را بپردازد!
جیمین و سویا برسر میز نشستند ...
زنی آمد سمتشان و گفت :ببخشید قربان چی میل دارین؟
جیمین :دو شام سبک و کمی نوشیدنی!
زن سفارشات را آورد ...
سویا شروع به خوردن کرد اما بعد از چند دقیقه متوجه نگاه سنگین جیمین و لبخندش شد ...
سویا :یاع اینجور که نگام میکنی هیچی از گلوم پایین نمیره ...
جیمین لبخندش را نمایان کرد و گفت :چشم بانو چشمم رو به خوراکم میدم !
#Im_Monster
#Park_Jiyoon
𝙿𝚊𝚛𝚝³⁶
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
جیمین :ترس چیه دختر تو با مَردی در سفری که از وقتی یادش میاد شمیر به دست بوده !
وجود جیمین در این سفر دلش را قرص میکرد...
میدانست حرف جیمین حرف بود !
هرچه نباشد او جنگجوی گوریو بود !
نباید سبک سرانه حرفی از دهانش خارج کند زیرا وقتی جنگجوی گوریو سخنی بر زبان خویش جاری می کند یعنی به تمام شرافتش ، به تمام وجودش و به تمام وفاداریش قسم خورده است !
اگر این قول و قسم را بشکند باید با جان خود بدهیش را بپردازد!
جیمین و سویا برسر میز نشستند ...
زنی آمد سمتشان و گفت :ببخشید قربان چی میل دارین؟
جیمین :دو شام سبک و کمی نوشیدنی!
زن سفارشات را آورد ...
سویا شروع به خوردن کرد اما بعد از چند دقیقه متوجه نگاه سنگین جیمین و لبخندش شد ...
سویا :یاع اینجور که نگام میکنی هیچی از گلوم پایین نمیره ...
جیمین لبخندش را نمایان کرد و گفت :چشم بانو چشمم رو به خوراکم میدم !
#Im_Monster
#Park_Jiyoon
۲.۳k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.