پارت ۸۷
پارت ۸۷
ویو کوک
+پس چرا انقدر اذیتم میکنی؟
-چی؟کی اذیتت کردم!؟(تعجب)
+آره اذیتم کردی . رفتی و منو تو دردام ول کردی ، اصن تو میدونی دیشب چی کشیدم؟(تند)
- خیله خب آروم بگیر . چیشده؟
+هیچی درد کشیدم
- دِ خب حرف بزن
+منو معتاد میکنی و میری؟
-چی؟...معتاد چیه؟
+آره معتاد شدم . معتاد لبات شدم . معتاد طعم گردنت شدم . معتاد بدنت شدم ، معتاد تو لعنتی شدم و تو هم منو گذاشتی رفتی(بلند)
کپ کرده بودم . انتظار نداشتم انقدر دلربایی کنه
قند تو دلم آب شده بود .
فقط نگاش میکردم و از عشق بی انتهام تو چشمام ریختم .
+حالا هم که بهت میگم و تو روت آوردم هیچ کاری نمیکنی (غمگین)
بدون هیچ حرفی و کاری فقط نشستم رو شکمش و لباشو اسیر کردم
حرکتی نمیکردم تا خودش شروع کنه
مثل آبنبات بود ، خیلی خوش طعم بود .
شروع کرد به مک های عمیق زدن .
منم برای همراهیش لب پایینش رو به دهن گرفتم و اون آبنبات خوش طعم رو مک زدم
بعد ۱۰ مین هولم داد و جامون رو عوض کرد ؛ حالا ته بود که روم نشسته بود
سرش رو برد داخل گردنم . منتظر بودم شروع کنه اما کاری نمیکرد
بعد چند مین نفس داغش رو داخل گردنم حس کردم .
-بیب خوبی؟
دستش رو گذاشت روی گردنم و شروع کرد
حس بی نهایت خوشی داشتم (بی نهایت خوش؟😐)
خیلی خوب بود. آروم اما با ولع گردنم رو هیکی میکرد ، خیلی جلوی خودم رو گرفته بودم تا ناله نکنم .
اما خیلی موفق نبودم
-آ...آههه.. اومم(آروم)
ویو ته
وقتی صداش رو شنیدم وایستادم ، رفتم سراغ ترقوه هاش و آروم مارکشون کردم
ناله هاش بلند میشد و این منو حشری تر میکرد
-آهههه...اومم آهههه
-ب...بیب نکن .. آههه
+...(پوزخند موفقیت آمیز)
بعد ۱۸ مین ولش کردم و...
ویو کوک
+پس چرا انقدر اذیتم میکنی؟
-چی؟کی اذیتت کردم!؟(تعجب)
+آره اذیتم کردی . رفتی و منو تو دردام ول کردی ، اصن تو میدونی دیشب چی کشیدم؟(تند)
- خیله خب آروم بگیر . چیشده؟
+هیچی درد کشیدم
- دِ خب حرف بزن
+منو معتاد میکنی و میری؟
-چی؟...معتاد چیه؟
+آره معتاد شدم . معتاد لبات شدم . معتاد طعم گردنت شدم . معتاد بدنت شدم ، معتاد تو لعنتی شدم و تو هم منو گذاشتی رفتی(بلند)
کپ کرده بودم . انتظار نداشتم انقدر دلربایی کنه
قند تو دلم آب شده بود .
فقط نگاش میکردم و از عشق بی انتهام تو چشمام ریختم .
+حالا هم که بهت میگم و تو روت آوردم هیچ کاری نمیکنی (غمگین)
بدون هیچ حرفی و کاری فقط نشستم رو شکمش و لباشو اسیر کردم
حرکتی نمیکردم تا خودش شروع کنه
مثل آبنبات بود ، خیلی خوش طعم بود .
شروع کرد به مک های عمیق زدن .
منم برای همراهیش لب پایینش رو به دهن گرفتم و اون آبنبات خوش طعم رو مک زدم
بعد ۱۰ مین هولم داد و جامون رو عوض کرد ؛ حالا ته بود که روم نشسته بود
سرش رو برد داخل گردنم . منتظر بودم شروع کنه اما کاری نمیکرد
بعد چند مین نفس داغش رو داخل گردنم حس کردم .
-بیب خوبی؟
دستش رو گذاشت روی گردنم و شروع کرد
حس بی نهایت خوشی داشتم (بی نهایت خوش؟😐)
خیلی خوب بود. آروم اما با ولع گردنم رو هیکی میکرد ، خیلی جلوی خودم رو گرفته بودم تا ناله نکنم .
اما خیلی موفق نبودم
-آ...آههه.. اومم(آروم)
ویو ته
وقتی صداش رو شنیدم وایستادم ، رفتم سراغ ترقوه هاش و آروم مارکشون کردم
ناله هاش بلند میشد و این منو حشری تر میکرد
-آهههه...اومم آهههه
-ب...بیب نکن .. آههه
+...(پوزخند موفقیت آمیز)
بعد ۱۸ مین ولش کردم و...
۲.۴k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.