مافیای مدرسه. Part 17 ژانر: درام، اسمات
^_^بعد 15مین دکتر جین اومد
×اوو دکتر جین لطفا بیاین از این طرف زود لطفا
§کوک کی تیر خورده؟
×10دقیقه قبل از اینکه بهتون زنگ بزنم
§یعنی 25 دقیقه پیش
×بعله از این طرف ارباب تو اتاقشونن
§باشه
(ویو ات)+سعی کن این پارچه رو محکم اینجا نگه داری تا جلوی خونریزی رو بگیره
¥خب چرا خودت نمیگیری؟
+چون تو مردی و زورت بیشتره
¥خیل خب (جین اومد داخل)
+اوو خوش اومدین دکتر
×ات چرا ب ارباب دست زدی؟
+نکشتمش که جلوی خونریزیش رو گرفتم
§راست میگه ، کار خوبی کردی خب تو (رو به ات)
+بعله؟
§ بیا اینجا و وسایلی رو که میگم از توی جعبه پانسمان بده
+اهان باش
§اول باید گلوله رو بکشم بیرون
+هوفففف (بجای دکتر اون رفت کنار کوک نشست)
^_^الکل ضدعفونی کننده رو ریخت روی ی پارچه و زخم رو تمیز کرد بعد رفت کنار
+خب الان گلوله رو بکشید بیرون
§دیگه هیچ وقت تو کارای من دخالت نکن
+ایشششش باشهههه
§پنس رو بده
+بیا
^_^بعد ی ربع دکتر گلوله رو کشید بیرون و بخیه زد و روش رو باند پانسمان بست
§خب دیگه کارم تموم شد فقط هر 12 ساعت باید پانسمانش عوض بشه تا عفونت نکنه
×منکه بلد نیستم
§خب تو عوض کن (رو به ات)
+کی من؟
§اهوم
+ولی تو گفتی که دیگه تو کارات دخالت نکنم
§خب حالا باش اشتباه کردم خوبه؟
+اوممممم اره باشه
§خب پس فعلا خدافظ
+×خدافظ (جین رفت)
×پررو اصلا میدونی دکتر جین از ارباب هم بزرگتره؟ که اینطوری باهاش حرف میزنی!؟
+خب باشه به چپم
×واقعا که خیلی رو داری
+اهوم نظر لطفتونه
^_^پرش زمانی ب صبح کوک بهوش اومد
_اخخخخخ (دستش رو گذاشت رو شونش که تیر خورده، ات اومد برای تعویض پانسمان).........
ادامه دارد............ لطفا نظر بدین و لایک، فالو فراموش نشه!
شب خوش بوس بوس بای 😘
×اوو دکتر جین لطفا بیاین از این طرف زود لطفا
§کوک کی تیر خورده؟
×10دقیقه قبل از اینکه بهتون زنگ بزنم
§یعنی 25 دقیقه پیش
×بعله از این طرف ارباب تو اتاقشونن
§باشه
(ویو ات)+سعی کن این پارچه رو محکم اینجا نگه داری تا جلوی خونریزی رو بگیره
¥خب چرا خودت نمیگیری؟
+چون تو مردی و زورت بیشتره
¥خیل خب (جین اومد داخل)
+اوو خوش اومدین دکتر
×ات چرا ب ارباب دست زدی؟
+نکشتمش که جلوی خونریزیش رو گرفتم
§راست میگه ، کار خوبی کردی خب تو (رو به ات)
+بعله؟
§ بیا اینجا و وسایلی رو که میگم از توی جعبه پانسمان بده
+اهان باش
§اول باید گلوله رو بکشم بیرون
+هوفففف (بجای دکتر اون رفت کنار کوک نشست)
^_^الکل ضدعفونی کننده رو ریخت روی ی پارچه و زخم رو تمیز کرد بعد رفت کنار
+خب الان گلوله رو بکشید بیرون
§دیگه هیچ وقت تو کارای من دخالت نکن
+ایشششش باشهههه
§پنس رو بده
+بیا
^_^بعد ی ربع دکتر گلوله رو کشید بیرون و بخیه زد و روش رو باند پانسمان بست
§خب دیگه کارم تموم شد فقط هر 12 ساعت باید پانسمانش عوض بشه تا عفونت نکنه
×منکه بلد نیستم
§خب تو عوض کن (رو به ات)
+کی من؟
§اهوم
+ولی تو گفتی که دیگه تو کارات دخالت نکنم
§خب حالا باش اشتباه کردم خوبه؟
+اوممممم اره باشه
§خب پس فعلا خدافظ
+×خدافظ (جین رفت)
×پررو اصلا میدونی دکتر جین از ارباب هم بزرگتره؟ که اینطوری باهاش حرف میزنی!؟
+خب باشه به چپم
×واقعا که خیلی رو داری
+اهوم نظر لطفتونه
^_^پرش زمانی ب صبح کوک بهوش اومد
_اخخخخخ (دستش رو گذاشت رو شونش که تیر خورده، ات اومد برای تعویض پانسمان).........
ادامه دارد............ لطفا نظر بدین و لایک، فالو فراموش نشه!
شب خوش بوس بوس بای 😘
۹.۹k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.