🖇فراز و نشیب 🖇
V... RHS:
دیانا: رفتم تو اتاق و ارسلان درو باز کرد و آومد تو
ارسلان: دیانا این لباسای منو بده بپوشم
دیانا: لباسات کنار دره بدو برو بیرون
ارسلان: چت شده دیانا
دیانا: از اتاق من برو بیرون
ارسلان: دیانا چیزی شده
دیانا: برو بیرونننن
ارسلان: بچه بازی در نیار هیس
دیانا: میگم از اتاقم برو بیرون اتاق شما اون اتاق بالاییه
ارسلان: دیانا
دیانا: بای
.
.
.
مهشاد: برو بیرون مهراب میگیرم میزنمت ها
مهراب؛ بگو چی شده خب
مهشاد : بیروننننننن
.
.
.
پانیذ: برو گمشو دیگه هم باهام حرف نزن
ممد: پانیذ به خدا ....
پانیذ: برووو
.
.
.
نیکا: متین تا نفهمیدی من چمه نیا بدو برو
متین : عزیزم چرا خب
نیکا : برو بیرون میفهمی بای
دیانا: رفتم تو اتاق و ارسلان درو باز کرد و آومد تو
ارسلان: دیانا این لباسای منو بده بپوشم
دیانا: لباسات کنار دره بدو برو بیرون
ارسلان: چت شده دیانا
دیانا: از اتاق من برو بیرون
ارسلان: دیانا چیزی شده
دیانا: برو بیرونننن
ارسلان: بچه بازی در نیار هیس
دیانا: میگم از اتاقم برو بیرون اتاق شما اون اتاق بالاییه
ارسلان: دیانا
دیانا: بای
.
.
.
مهشاد: برو بیرون مهراب میگیرم میزنمت ها
مهراب؛ بگو چی شده خب
مهشاد : بیروننننننن
.
.
.
پانیذ: برو گمشو دیگه هم باهام حرف نزن
ممد: پانیذ به خدا ....
پانیذ: برووو
.
.
.
نیکا: متین تا نفهمیدی من چمه نیا بدو برو
متین : عزیزم چرا خب
نیکا : برو بیرون میفهمی بای
۲۴.۰k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.