پارت ۲۳
اون مینا بود وقتی اون منو دید اونهم تعجب کرد یوجین داشت باهاش صحبت میکرد
€سلام خانم مینا خیلی خوشحالم که به شرکتمون اومدین
^سلام ممنون منم از دیدنتون خوشبختم
داشت اینا حرف میزدن داشتم میرفتیم که مینا گفت
^ات خودتی
+اهوم
^تو اینجا چکار میکنی
+بهتر اینجا حرف نزنیم دنبالم بیا
^باشه
+بیشتر من باید این سوالو ازت بپرس
^من با این شرکت قرارداد بستم
+آهان منم دوستم رئیس اینجام
^تو هه 😏
+نگاه مینا دیگه زیادی داری از حدت خارج میشی من اومد ژاپن نمیدونم شما از کجا پیداتون شد
^راستی ازت تشکر نکردم ار وقتی از تو زندگی ته رفتی دوباره مثل قبل شد
+ت..ته نکنه تو تو شرکت ته هستی
^اهوم من زن رئیسم او راستی تهیونگ تا چند دقیقه دیگه میاد اینجا بهتره بری
+تو خودت نگی من میرم
رفتم پیش یوجین
+رئیس من یکم حالم خوب نیس میشه برم فردا بیام کار هارو انجام بدم
€آخه کار های ...
+همی کار های قرار با شرکت خانم مینا رو فراهم کردم
€او پس مرسی میتونی بری
+باش ممنون
رفتم کوله مو براشتم کلاه مو سر کردم ماسک هم زدم کافشانم پوشیدم کلن تیپ اش بود داشتم میرفتم بیرون که یکنفر خورد بهم افتادم رو زمین بلا رو نگاه کردم میخواستم بگم مگه کوری که او.. اون تهیونگ بود همه خاطراتمون اومد جلو صورتم
...
بچه ها چون امتحانات شروع شده تا تمام شدن امتحانا نیستم وقتی برگردم با کلی پارت برمیگردم
€سلام خانم مینا خیلی خوشحالم که به شرکتمون اومدین
^سلام ممنون منم از دیدنتون خوشبختم
داشت اینا حرف میزدن داشتم میرفتیم که مینا گفت
^ات خودتی
+اهوم
^تو اینجا چکار میکنی
+بهتر اینجا حرف نزنیم دنبالم بیا
^باشه
+بیشتر من باید این سوالو ازت بپرس
^من با این شرکت قرارداد بستم
+آهان منم دوستم رئیس اینجام
^تو هه 😏
+نگاه مینا دیگه زیادی داری از حدت خارج میشی من اومد ژاپن نمیدونم شما از کجا پیداتون شد
^راستی ازت تشکر نکردم ار وقتی از تو زندگی ته رفتی دوباره مثل قبل شد
+ت..ته نکنه تو تو شرکت ته هستی
^اهوم من زن رئیسم او راستی تهیونگ تا چند دقیقه دیگه میاد اینجا بهتره بری
+تو خودت نگی من میرم
رفتم پیش یوجین
+رئیس من یکم حالم خوب نیس میشه برم فردا بیام کار هارو انجام بدم
€آخه کار های ...
+همی کار های قرار با شرکت خانم مینا رو فراهم کردم
€او پس مرسی میتونی بری
+باش ممنون
رفتم کوله مو براشتم کلاه مو سر کردم ماسک هم زدم کافشانم پوشیدم کلن تیپ اش بود داشتم میرفتم بیرون که یکنفر خورد بهم افتادم رو زمین بلا رو نگاه کردم میخواستم بگم مگه کوری که او.. اون تهیونگ بود همه خاطراتمون اومد جلو صورتم
...
بچه ها چون امتحانات شروع شده تا تمام شدن امتحانا نیستم وقتی برگردم با کلی پارت برمیگردم
۸.۲k
۰۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.