"پروانه خونی من"
"پروانه خونی من"
🎁پارت 51🎁
/ویو کوک صبح/
دیگه صبح شده من تمام وسایلمو گذاشتم توی ماشبن تا بریم سمت فرودگاه ا/ت هم طبق معمول از خواب دیر بلند شدو برای همین باید ی چند مینی صبر کنم...
بالاخره ا/ت اومد خیلی خوشگل شده بود.سوار ماشین شدیم پدر و مادر هم تا دم فرودگاه میان از اونجا هم برمیگردن.
من تمام کارامو انجام دادم هتل گرفتم و میخوام این چند روزی که اونجا توی امریکا هستیم به ا/ت خوش بگذره میخوام کلی جاهای مختلف ببرمش...
رسیدیم فرودگاه با پدر و مادرم خداحافظی کردیم همین که وارده سالن شدیم دیدیم که وقت پروازمون هست سریع بدو بدو رفتیم سمت هواپیما
کوک: ا/ت تقسیره توعه اگر یکم زودتر بیدار میشدی انقد دیر نمیرسیدیم
ا/ت: وا به من چه؟حالا خوبه من بیدار شدم تو اگر خواب میموندی دیگه از خواب بیدار نمیشدی انقدم سر من غر نزن*چشم غره*
کوک: هعییی
رفتیم سوار هواپیما شدیم ا/ت سمت پنجره نشست و منم بغلش نشستم..
نیم ساعتی گذشته بود.من توی گوشی بودم هواسم به ا/ت نبود.
یچیز خنده دار دیدم خواستم به ا/ت نشون بدم که دیدم خوابه😐.
اخه نمیزاری حداقل یک ساعت از پرواز بگذره بعد بخوابه
هدفونمو از تیو کیفم دراوردم و گذاشتم توی گوشم اهنگ پلی کردمو تکیه دادم به صندلی به مردم نگاه میکردم به بچها کوچولو خیلی بانمک بودن...
ا/ت سرشو گذاشت رو شونم که نگاهمو دادم به سمت ا/ت مثل بچها خوابیده بود.
خیلی خوردنی شده بود
یعنی میشه منو ا/ت باهم ازدواج کنیم؟
حتی فکر کردن بهش هم حالمو خوب میکنه
اما اگر ا/ت قبول نکنه چی؟
نه نه حتما قبول میکنه.
اصلا چرا نباید قبول نکنه؟
پسر به این خوشتیپی خوش...
ادامه دارد...
🎁پارت 51🎁
/ویو کوک صبح/
دیگه صبح شده من تمام وسایلمو گذاشتم توی ماشبن تا بریم سمت فرودگاه ا/ت هم طبق معمول از خواب دیر بلند شدو برای همین باید ی چند مینی صبر کنم...
بالاخره ا/ت اومد خیلی خوشگل شده بود.سوار ماشین شدیم پدر و مادر هم تا دم فرودگاه میان از اونجا هم برمیگردن.
من تمام کارامو انجام دادم هتل گرفتم و میخوام این چند روزی که اونجا توی امریکا هستیم به ا/ت خوش بگذره میخوام کلی جاهای مختلف ببرمش...
رسیدیم فرودگاه با پدر و مادرم خداحافظی کردیم همین که وارده سالن شدیم دیدیم که وقت پروازمون هست سریع بدو بدو رفتیم سمت هواپیما
کوک: ا/ت تقسیره توعه اگر یکم زودتر بیدار میشدی انقد دیر نمیرسیدیم
ا/ت: وا به من چه؟حالا خوبه من بیدار شدم تو اگر خواب میموندی دیگه از خواب بیدار نمیشدی انقدم سر من غر نزن*چشم غره*
کوک: هعییی
رفتیم سوار هواپیما شدیم ا/ت سمت پنجره نشست و منم بغلش نشستم..
نیم ساعتی گذشته بود.من توی گوشی بودم هواسم به ا/ت نبود.
یچیز خنده دار دیدم خواستم به ا/ت نشون بدم که دیدم خوابه😐.
اخه نمیزاری حداقل یک ساعت از پرواز بگذره بعد بخوابه
هدفونمو از تیو کیفم دراوردم و گذاشتم توی گوشم اهنگ پلی کردمو تکیه دادم به صندلی به مردم نگاه میکردم به بچها کوچولو خیلی بانمک بودن...
ا/ت سرشو گذاشت رو شونم که نگاهمو دادم به سمت ا/ت مثل بچها خوابیده بود.
خیلی خوردنی شده بود
یعنی میشه منو ا/ت باهم ازدواج کنیم؟
حتی فکر کردن بهش هم حالمو خوب میکنه
اما اگر ا/ت قبول نکنه چی؟
نه نه حتما قبول میکنه.
اصلا چرا نباید قبول نکنه؟
پسر به این خوشتیپی خوش...
ادامه دارد...
۷۴۵
۰۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.