(ویو ا/ت)
(ویو ا/ت)
ا..اون...اون منو بوسید؟نمیدونم چرا ولی دلم میخواست همراهیش کنم ولی بلد نبودم پس بخاطر همین یکم لبام رو غنچه کردم خیلی کم که از لبام جدا شد ولی من هنوز لبام غنچه ای بود وقتی منو توی اون حالت دید زد زیر خنده اصلا خندش بند نمیومد
+به چی میخندی؟
_اوه خدایا....وایی
+چته؟
_خیلی بانمک بودی باید اون لحظه خودتو میدیدی
+رو اب بخندی(یعنی بری تو دریا خفه شی و بمیری و بعد بخندی)
نمیدونم چرا ولی وقتی این حرفو زدم خندش بند اومد و خیلی عمیق نگام میکرد
+چرا اینجوری نگام میکنی؟
_دیگه این حرفو نزن
+چرا؟ناراحت شدی؟ب..ببخشید
(ویو جونگکوک)
چقدر کیوته میخواستم سر به سرش بزارم وقتی دیدم باور کرد زدم زیر خنده
_واییی...خدا .باور کرد(خنده های بلند)
+داشتی گولم میزدی؟
_ها؟
یهو بلند شد و رفت فک نمیکردم ناراحت بشه بلند شدم و رفتم دنبالش داخل دستشویی بود یهو صدای هق هق میومد واقعا داره گریه میکنه؟نمیخواستم اینجوری بشه بعد چند مین اومد بیرون تا منو دید سریع اشکاشو پاک کرد ولی هنوز چشماش قرمز بود
(ویو ا/ت)
تا اونو دیدم سریع اشکامو پاک کردم نمیخواستم فک کنه دخر دل نازکی ام البته که هستم(خودم هم واقعا اگه مامانم سرم داد بزنه گریه میکنم)بد نگاهم میکرد انگار فهمیده که داشتم گریه میکردم
+ن..نه اونجوری که تو فک میکنی نیست من گریه نمیکردم
_میدونم
اینو گفت و بعدش دستمو کشید و بردم داخل اتاق مخصوص کارمندا
+اه دستم داری چیکار میکنی اه
_بیبی گرل هنوز واسه ناله کردن زوده
+چی؟بیبی گرل؟منظورت که اون نبود نه؟
_مگه چند تا نوع بیبی گرل داریم؟
+نه خیر اصل...
حرفم با برخورد لباس نصفه موند اولش شوکه شدم ولی چون ناراحت بودم همراهیش نکردم و همینطوری که منو میبوسید اشکام میریختن وقتی دید اشکام دان میریزن دست از کارش برداشت و با انگشت شصتش اشکامو پاک کرد و گفت...
ببخشید دیر شد روستامون بودم😊❤
ا..اون...اون منو بوسید؟نمیدونم چرا ولی دلم میخواست همراهیش کنم ولی بلد نبودم پس بخاطر همین یکم لبام رو غنچه کردم خیلی کم که از لبام جدا شد ولی من هنوز لبام غنچه ای بود وقتی منو توی اون حالت دید زد زیر خنده اصلا خندش بند نمیومد
+به چی میخندی؟
_اوه خدایا....وایی
+چته؟
_خیلی بانمک بودی باید اون لحظه خودتو میدیدی
+رو اب بخندی(یعنی بری تو دریا خفه شی و بمیری و بعد بخندی)
نمیدونم چرا ولی وقتی این حرفو زدم خندش بند اومد و خیلی عمیق نگام میکرد
+چرا اینجوری نگام میکنی؟
_دیگه این حرفو نزن
+چرا؟ناراحت شدی؟ب..ببخشید
(ویو جونگکوک)
چقدر کیوته میخواستم سر به سرش بزارم وقتی دیدم باور کرد زدم زیر خنده
_واییی...خدا .باور کرد(خنده های بلند)
+داشتی گولم میزدی؟
_ها؟
یهو بلند شد و رفت فک نمیکردم ناراحت بشه بلند شدم و رفتم دنبالش داخل دستشویی بود یهو صدای هق هق میومد واقعا داره گریه میکنه؟نمیخواستم اینجوری بشه بعد چند مین اومد بیرون تا منو دید سریع اشکاشو پاک کرد ولی هنوز چشماش قرمز بود
(ویو ا/ت)
تا اونو دیدم سریع اشکامو پاک کردم نمیخواستم فک کنه دخر دل نازکی ام البته که هستم(خودم هم واقعا اگه مامانم سرم داد بزنه گریه میکنم)بد نگاهم میکرد انگار فهمیده که داشتم گریه میکردم
+ن..نه اونجوری که تو فک میکنی نیست من گریه نمیکردم
_میدونم
اینو گفت و بعدش دستمو کشید و بردم داخل اتاق مخصوص کارمندا
+اه دستم داری چیکار میکنی اه
_بیبی گرل هنوز واسه ناله کردن زوده
+چی؟بیبی گرل؟منظورت که اون نبود نه؟
_مگه چند تا نوع بیبی گرل داریم؟
+نه خیر اصل...
حرفم با برخورد لباس نصفه موند اولش شوکه شدم ولی چون ناراحت بودم همراهیش نکردم و همینطوری که منو میبوسید اشکام میریختن وقتی دید اشکام دان میریزن دست از کارش برداشت و با انگشت شصتش اشکامو پاک کرد و گفت...
ببخشید دیر شد روستامون بودم😊❤
۱۱.۸k
۰۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.