p11
1ماه بعد
ظرفا رو گذاشتم تو ماشین و سمت ته برگشتم
+حوصلم سر رفتتتت..
_بیا بغلم....
رفتم سمتش رو مبل و تو بغلش لم دادم....
+هیچکاری به ذهنم نمیرسه....
_من کارای زیادی به ذهنممیرسه هااا..
+نرسه عزیزم.....
_اتتتت از اخریش ۱۰ رووززز گذشتههه!
+منم بهت گفتم باید بشه ۱ ماه...
هم تو تنبیه بشی... هم بهم دروغ نگی....
_من دروغ نگفتممم...
+از خودم اضافه کردم...
_۲۰ روز مونده...
داری بهم عذاببب میدیدی......
+بریم حیاط دنبال بازی.....
_چیییی؟تو اینن سگگگ سرماااا؟؟
+بلهههه...
_وای نه....
+من میرم حاضر شم...
_بیوفتی تو استخر به من ربطی ندارهههااا....
لباس گرم بپوششش....
حاضر شدیم و رفتیم تو محوطه عمارت....
+استخرش خیلی بزرگه هااا!
_اره ما زیاد می اومدیم اینجا....
+الان از ما منظورت کیااا ان؟
_با خانواده(میخنده)
+کوفت....
........
_اتتت مردمممم... دیگه نمیتونم بیاممم دنبالتتت...
تو انرژیت تمومی ندارههههه؟
+نهههه بیااااا.....
_نمیخواد...و خودشو پهن کرد رو سنگ فرشای عمارت و به آسمون خیره شد....
منم رفتم کنارش و سرمو گذاشتم رو دستش.....
همونطور که نفس نفس میزد میگفت....
_میدونستی اون ماهه تو ای؟
+میدونستی اون ستاره های اطرافش هم تویی؟
_اوه هارتم!
+ته؟
_جونم؟
+تو قبل من دوست دختر داشتی؟
_دروغ نخوام بگم اره!
با حرفش عصبانی و یا بهتره بگم حس حسودیم گل کرد!
+خب؟
_خب چی؟
+میگم بگو ازشش میخوام بدونم(داد)
_آروم باش عزیزم....
گذشته رفته!
+من میخوام بدونم....
_خب اسمش نادیا بود....
خیلی خوشگل بود...
وقتی ۲۱ سالم بود باهاش بودم...
تو دانشگاه ما بود....
ولی رفت آمریکا واسه درس خوندن....
هنوزم....
+باهاش در ارتباطی؟یا دوستش داری؟(بغض)
_گریه نکنیا!خودت ازن خواستی توضیح بدم توضیح دادم....
+هنوز دوستش داری نه؟
_معلومه که نه!
اون رفت....
+اگه برگرده چی؟
میری پیشش؟
_این حرفا چیه میرنی؟
+با حسرت حرف میزنی اخه....
همین ۳ سال پیش باهاش بودی!
البته معلومه که من نمیتونم جای یه دختر خوشگل و برات بگیرم!
_........
+از همون اول باید میفهمیدم قبلا دوست دختر داشتی...
_چه تاثیری میزاره رو رابطمون؟
+مهم اینه که دوستش داری.....(بغض)#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
ظرفا رو گذاشتم تو ماشین و سمت ته برگشتم
+حوصلم سر رفتتتت..
_بیا بغلم....
رفتم سمتش رو مبل و تو بغلش لم دادم....
+هیچکاری به ذهنم نمیرسه....
_من کارای زیادی به ذهنممیرسه هااا..
+نرسه عزیزم.....
_اتتتت از اخریش ۱۰ رووززز گذشتههه!
+منم بهت گفتم باید بشه ۱ ماه...
هم تو تنبیه بشی... هم بهم دروغ نگی....
_من دروغ نگفتممم...
+از خودم اضافه کردم...
_۲۰ روز مونده...
داری بهم عذاببب میدیدی......
+بریم حیاط دنبال بازی.....
_چیییی؟تو اینن سگگگ سرماااا؟؟
+بلهههه...
_وای نه....
+من میرم حاضر شم...
_بیوفتی تو استخر به من ربطی ندارهههااا....
لباس گرم بپوششش....
حاضر شدیم و رفتیم تو محوطه عمارت....
+استخرش خیلی بزرگه هااا!
_اره ما زیاد می اومدیم اینجا....
+الان از ما منظورت کیااا ان؟
_با خانواده(میخنده)
+کوفت....
........
_اتتت مردمممم... دیگه نمیتونم بیاممم دنبالتتت...
تو انرژیت تمومی ندارههههه؟
+نهههه بیااااا.....
_نمیخواد...و خودشو پهن کرد رو سنگ فرشای عمارت و به آسمون خیره شد....
منم رفتم کنارش و سرمو گذاشتم رو دستش.....
همونطور که نفس نفس میزد میگفت....
_میدونستی اون ماهه تو ای؟
+میدونستی اون ستاره های اطرافش هم تویی؟
_اوه هارتم!
+ته؟
_جونم؟
+تو قبل من دوست دختر داشتی؟
_دروغ نخوام بگم اره!
با حرفش عصبانی و یا بهتره بگم حس حسودیم گل کرد!
+خب؟
_خب چی؟
+میگم بگو ازشش میخوام بدونم(داد)
_آروم باش عزیزم....
گذشته رفته!
+من میخوام بدونم....
_خب اسمش نادیا بود....
خیلی خوشگل بود...
وقتی ۲۱ سالم بود باهاش بودم...
تو دانشگاه ما بود....
ولی رفت آمریکا واسه درس خوندن....
هنوزم....
+باهاش در ارتباطی؟یا دوستش داری؟(بغض)
_گریه نکنیا!خودت ازن خواستی توضیح بدم توضیح دادم....
+هنوز دوستش داری نه؟
_معلومه که نه!
اون رفت....
+اگه برگرده چی؟
میری پیشش؟
_این حرفا چیه میرنی؟
+با حسرت حرف میزنی اخه....
همین ۳ سال پیش باهاش بودی!
البته معلومه که من نمیتونم جای یه دختر خوشگل و برات بگیرم!
_........
+از همون اول باید میفهمیدم قبلا دوست دختر داشتی...
_چه تاثیری میزاره رو رابطمون؟
+مهم اینه که دوستش داری.....(بغض)#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
۳۸.۲k
۲۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.