فیک جدید (عشق سخت )پارت۱
ا/ت ویو
خب امروز از سر کار برگشتم مامانم و بابای نا تنیم مجبورم کردن برم سر کار رفتم خونه
در رو باز کردم و رفتم تو اتاقم رفتم حموم و یه دوش چند مینی گرفتم از حموم که اومدم داداشم (داداش نا تنی ش )رو دیدم
(اسم داداشش جانگ شین هست و علامت ش &)
&عهههه اومدی خانوم چه عجب
(علامت ا/ت این هست +)
+خفه مامان و بابا کجان ؟
&پس نمی دونی مامانت حالش بد شده بردنش بیمارستان
+بیمارستان؟(تعجبی)
&اره بیمارستان .... بابا گفت بمونوم تا تو بیای ماهم بریم
+خب باشه بریم
لباسام و رو پوشیدم و رفتم بیرون از اتاق
+خب من آماده بریم
&بریم
رفتیم بیرون
بیمارستان نزدیک خونه بود پس پیاده رفتیم
(فلش بک به تو بیمارستان )
ا/ت ویو
رفتیم تو بیمارستان
داشتیم می رفتیم که یه جنازه روی تخت داشتن میبردن روش پارچه بود
بی تفاوت از کنارش رد شدم
یهو هیون دو رو دیدم
(هیون دو بابای ناتنی شه علامت ش# )
اومد طرفم
#همش تقصیر توعه
+چی تقصیر منه میشه دروست توضیح بدی ..... مامانم کجاست ؟
#ندیدی داشتن می بردنش ( کمی بلند )
+ا....اون مامانم بود ؟
#اره مامانت سکته مغزی کرد و مرد
+اها
ا/ت ویو
داشتم میرفتم سمت در بیمارستان که برم
رفتم بیرون
داشتم میرفتم سمت خونه که جانگ شین
اومد دنبالم
&هوی هرزه
هیچی نگفتم
&مامانت مرده این جوری میکنی ها
بازم هیچی نگفتم
&حالا که مامانت مرده تو هم با ما زندگی میکنی
+چه بد
&اره و بابام ازدواج کرده دوباره الان نباید بری خونه میریم خونه مامان جدیدمون دم بیمارستان ماشین آمده دنبالمون
+دوباره؟ یه دیقه خفه خون بگیر (داشتیم برمیگشتیم سمت بیمارستان )
+پس وسایلمون؟
&اونجا همه چیز هست
+پس طرف مایه داره
&اره خیلی م مایه داره
رسیدیم دم بیمارستان یه ماشین سیاه وایستاده بود دم در
جانگ شین رفت سوار شد
منم دنبالش رفتم نشستم تو ماشین که هیون دو هم اومد داخل ماشین .........
بسه دیگه
شرطا ۱۵ لایک
۱۰ کامنت
بایییییی 🌌🗿
خب امروز از سر کار برگشتم مامانم و بابای نا تنیم مجبورم کردن برم سر کار رفتم خونه
در رو باز کردم و رفتم تو اتاقم رفتم حموم و یه دوش چند مینی گرفتم از حموم که اومدم داداشم (داداش نا تنی ش )رو دیدم
(اسم داداشش جانگ شین هست و علامت ش &)
&عهههه اومدی خانوم چه عجب
(علامت ا/ت این هست +)
+خفه مامان و بابا کجان ؟
&پس نمی دونی مامانت حالش بد شده بردنش بیمارستان
+بیمارستان؟(تعجبی)
&اره بیمارستان .... بابا گفت بمونوم تا تو بیای ماهم بریم
+خب باشه بریم
لباسام و رو پوشیدم و رفتم بیرون از اتاق
+خب من آماده بریم
&بریم
رفتیم بیرون
بیمارستان نزدیک خونه بود پس پیاده رفتیم
(فلش بک به تو بیمارستان )
ا/ت ویو
رفتیم تو بیمارستان
داشتیم می رفتیم که یه جنازه روی تخت داشتن میبردن روش پارچه بود
بی تفاوت از کنارش رد شدم
یهو هیون دو رو دیدم
(هیون دو بابای ناتنی شه علامت ش# )
اومد طرفم
#همش تقصیر توعه
+چی تقصیر منه میشه دروست توضیح بدی ..... مامانم کجاست ؟
#ندیدی داشتن می بردنش ( کمی بلند )
+ا....اون مامانم بود ؟
#اره مامانت سکته مغزی کرد و مرد
+اها
ا/ت ویو
داشتم میرفتم سمت در بیمارستان که برم
رفتم بیرون
داشتم میرفتم سمت خونه که جانگ شین
اومد دنبالم
&هوی هرزه
هیچی نگفتم
&مامانت مرده این جوری میکنی ها
بازم هیچی نگفتم
&حالا که مامانت مرده تو هم با ما زندگی میکنی
+چه بد
&اره و بابام ازدواج کرده دوباره الان نباید بری خونه میریم خونه مامان جدیدمون دم بیمارستان ماشین آمده دنبالمون
+دوباره؟ یه دیقه خفه خون بگیر (داشتیم برمیگشتیم سمت بیمارستان )
+پس وسایلمون؟
&اونجا همه چیز هست
+پس طرف مایه داره
&اره خیلی م مایه داره
رسیدیم دم بیمارستان یه ماشین سیاه وایستاده بود دم در
جانگ شین رفت سوار شد
منم دنبالش رفتم نشستم تو ماشین که هیون دو هم اومد داخل ماشین .........
بسه دیگه
شرطا ۱۵ لایک
۱۰ کامنت
بایییییی 🌌🗿
۱۱.۶k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.