عشق مثلث پارت ۶۶
چیزی نگفت و به رانندگیش ادامه داد.....رسیدیم خونه منم رفتم اتاق و خوابیدم که جیمینم اومد...
(صبح ساعت ۶)
پاشدم برای جیمین صبحونه آماده کردم رفتم پیشش آروم صداش کردم
+جیمین....جیمین
یه خمیازه کشید
+جیمین
_هوم
+پاشو صبحونه بخور باید بری
_باشع تو برو منم میام
رفتم پایین قهوه ریختم که اومد
+بشین
نشست و صبحونه خوردیم رفت لباساشو پوشید و خداحافظی کردو رفت یک ساعت دیگه منم باید میرفتم آماده شدم و رفتم دانشگاه
در زدم و وارد شدم
+سلام
سلام دادن ولی قبل اینکه درسو بدم مدیر اومد تو
مدیر:روز بخیر خانم کانگ میشه چند دیقه بیایین
+بله
رفتم بیرون
+میشنوم
مدیر:ما فردا اردو داریم میتونین بچه هارو به چند دسته تقسیم کنین فقط یکی از بچه ها تکی میمونه و شما با اون باشید لطفا
+بله حتمی
مدیر:خیلی ممنون دیکه وقتتون رو نمیگیرم
+خواهش میکنم
بعد رفتم کلاس به بچه ها تعریف کردم گفتم این زنگو درس میدم زنگ بعد درمورد تقسیم صحبت میکنیم زنگ خورد
مینهو:عام استاد
+بله
مینهو:میشع من....
+تو جی
مینهو:خوب بچه ها همه رفیق دارن خوب من ندارم....میشه من با تو باشم؟
+خوب اگه اینطوری میخوای باشه
مینهو با چشای ذوق زده خندید
مینهو:مرسی
+خواهش
رفتم کلاس درموردش حرف میزدیم که بله من با مینهو تقسیم شدیم
(بچه ها اردو که میرن باید به دو قسمت تقسیم بشن چون یه نفر اضافی میمونه اونو با استادش تقسیم کردن تا تنها نباشه)
+خو بچه ها فردا وسایل مناسب رو برای خودتون بردارین
بعد خداحافظی با مینهو رفتیم خونه قرار بود بهش درس بدم
کلیدو چرخوندم و رفتیم تو
+مینهو تو برو اتاق مطالعه منم لباسامو عوض میکنم میام رفتم لباسامو عوض کردم و رفتم پیشش داشت به وسایلام نگا میکرد عینکمو برداشت و به چشماش گذاشت اون لحظه خیلی کیوت شده بود خندیدم
+چیکار میکنی؟
مینهو: معذرت میخوام
+اشکالی نداره شروع کنیم
با سرش تایید کرد و شروع کردیم درس خوندن بعضی وقتا هم میخندیدیم
+عای قش کردم چرا ادا در میاری
مینهو:خیلی باحال میخندی
+یاااا تو منو میخندونی......گشنته؟
مینهو:نه
ولی برعکس جوابش شکمش غر غر میکرد
+مثله اینکه گشنت نبود....من پیتزا سفارش میدم
تا پیتزا بیاد انقدر منو خندوند ولی با صدای شکستن چیزی خندهامون قط شد
مینهو:چیبود؟
+نمیدونم...
رفتیم پایین ولی گلدون شکسته بود
مینهو:این چجوری شکست؟
+نمیدونم آخه خونه کسی نبود که
با مینهو خونه رو گشتیم ولی چیزی نبود
با صدای زنگ رفتم سمتش بازش کردم و پیتزا هارو گرفتم و درو بستم
نشستیم رو میز و خوردیم
مینهو:خیلی خوشمزه بود ممنون
+خواهش میکنم
مینهو:فردا میای؟
+کجا؟
مینهو:تولد سوهو
+خوب شد یادم انداختی ولی نمیدونم چی بگیرم براش
مینهو:اکه رازی باشی فردا باهم بریم براش یه جیزی بخریم
+عام بعد از اردو باشه بریم
مینهو:ساعت ۶ شد مم دیگ برم خیلی مزاحمت شدم
+مراحمی باشه برو
مینهو:خدافظ
+بای درو باز کردم ولی با صورت گوجه ای جیمین مواجه شدم منو پس زد و رفت اتاق منو مینهو با تعجب بهش نگاه میکردیم
که مینهو دستشو گذاشت رو بازومو و گفت
مینهو :مواظب خودت باش
سرمو تکون دادم و اونم رفت منم میز و تمیز کردم و بعد اتاق مطالعه رو تمیز کردم رو مبل نشستم و بع خودم کش و قوسی دادم و رفتم اتاقمون ولی جیمین ....جیمین داشت گریه میکرد ترسیده رفتم پیشش
+جیمین...جیمین چیشده؟
اشکاشو پاک کر
_هیچی
(صبح ساعت ۶)
پاشدم برای جیمین صبحونه آماده کردم رفتم پیشش آروم صداش کردم
+جیمین....جیمین
یه خمیازه کشید
+جیمین
_هوم
+پاشو صبحونه بخور باید بری
_باشع تو برو منم میام
رفتم پایین قهوه ریختم که اومد
+بشین
نشست و صبحونه خوردیم رفت لباساشو پوشید و خداحافظی کردو رفت یک ساعت دیگه منم باید میرفتم آماده شدم و رفتم دانشگاه
در زدم و وارد شدم
+سلام
سلام دادن ولی قبل اینکه درسو بدم مدیر اومد تو
مدیر:روز بخیر خانم کانگ میشه چند دیقه بیایین
+بله
رفتم بیرون
+میشنوم
مدیر:ما فردا اردو داریم میتونین بچه هارو به چند دسته تقسیم کنین فقط یکی از بچه ها تکی میمونه و شما با اون باشید لطفا
+بله حتمی
مدیر:خیلی ممنون دیکه وقتتون رو نمیگیرم
+خواهش میکنم
بعد رفتم کلاس به بچه ها تعریف کردم گفتم این زنگو درس میدم زنگ بعد درمورد تقسیم صحبت میکنیم زنگ خورد
مینهو:عام استاد
+بله
مینهو:میشع من....
+تو جی
مینهو:خوب بچه ها همه رفیق دارن خوب من ندارم....میشه من با تو باشم؟
+خوب اگه اینطوری میخوای باشه
مینهو با چشای ذوق زده خندید
مینهو:مرسی
+خواهش
رفتم کلاس درموردش حرف میزدیم که بله من با مینهو تقسیم شدیم
(بچه ها اردو که میرن باید به دو قسمت تقسیم بشن چون یه نفر اضافی میمونه اونو با استادش تقسیم کردن تا تنها نباشه)
+خو بچه ها فردا وسایل مناسب رو برای خودتون بردارین
بعد خداحافظی با مینهو رفتیم خونه قرار بود بهش درس بدم
کلیدو چرخوندم و رفتیم تو
+مینهو تو برو اتاق مطالعه منم لباسامو عوض میکنم میام رفتم لباسامو عوض کردم و رفتم پیشش داشت به وسایلام نگا میکرد عینکمو برداشت و به چشماش گذاشت اون لحظه خیلی کیوت شده بود خندیدم
+چیکار میکنی؟
مینهو: معذرت میخوام
+اشکالی نداره شروع کنیم
با سرش تایید کرد و شروع کردیم درس خوندن بعضی وقتا هم میخندیدیم
+عای قش کردم چرا ادا در میاری
مینهو:خیلی باحال میخندی
+یاااا تو منو میخندونی......گشنته؟
مینهو:نه
ولی برعکس جوابش شکمش غر غر میکرد
+مثله اینکه گشنت نبود....من پیتزا سفارش میدم
تا پیتزا بیاد انقدر منو خندوند ولی با صدای شکستن چیزی خندهامون قط شد
مینهو:چیبود؟
+نمیدونم...
رفتیم پایین ولی گلدون شکسته بود
مینهو:این چجوری شکست؟
+نمیدونم آخه خونه کسی نبود که
با مینهو خونه رو گشتیم ولی چیزی نبود
با صدای زنگ رفتم سمتش بازش کردم و پیتزا هارو گرفتم و درو بستم
نشستیم رو میز و خوردیم
مینهو:خیلی خوشمزه بود ممنون
+خواهش میکنم
مینهو:فردا میای؟
+کجا؟
مینهو:تولد سوهو
+خوب شد یادم انداختی ولی نمیدونم چی بگیرم براش
مینهو:اکه رازی باشی فردا باهم بریم براش یه جیزی بخریم
+عام بعد از اردو باشه بریم
مینهو:ساعت ۶ شد مم دیگ برم خیلی مزاحمت شدم
+مراحمی باشه برو
مینهو:خدافظ
+بای درو باز کردم ولی با صورت گوجه ای جیمین مواجه شدم منو پس زد و رفت اتاق منو مینهو با تعجب بهش نگاه میکردیم
که مینهو دستشو گذاشت رو بازومو و گفت
مینهو :مواظب خودت باش
سرمو تکون دادم و اونم رفت منم میز و تمیز کردم و بعد اتاق مطالعه رو تمیز کردم رو مبل نشستم و بع خودم کش و قوسی دادم و رفتم اتاقمون ولی جیمین ....جیمین داشت گریه میکرد ترسیده رفتم پیشش
+جیمین...جیمین چیشده؟
اشکاشو پاک کر
_هیچی
۹.۷k
۰۲ بهمن ۱۴۰۰