❀part6❀
❀part6❀
آنچه گذشت: یونا:اهای منو کجا میبرین ولم کنیددددددد( جیغغغ)
............................................
یونا:با شما غول تشنامم ولممم کنید. احیانا کردید
( وارد زیر زمین شد)
یونا: چیکار میکنید .... کجا میبرید منو ده حرف بزن لعنتی
نگهبان: هوشششه دختر وراج اون دهن کوچولوتو بنند
( راوی: یونارو بستن به صندلی و رفتن بیرون)
یونا ویو: بستنم به صندلی ولم کردن رفتن تا اینکه یه نفر وارد شد
++++++:قبل از هرچیزی با حرف خوش میگم دهنت باز و کن حرف بزن
یونا: ......
++++++:بک هیونگ چی تو انبارش دارع؟
یونا: ها؟
+++++:یه بار دیگه میپرسم بک هیونگ چی تو انبارش داره؟
یونا ویو: خدایا خودت کمکم کن الان باید بهشون اطلاعات بدم یا ندم اصلا این اقا و اون اقاهه کین؟ چی ازم میخوان؟ چیکار کنم!
++++:اهای باتوام
یونا: ها؟
+++:کری یا خودتو به کر بودن میزنی برای اخرین بار میپرسم چی تو انبارش داره ؟
---------:داداش!
+++++:کی اومدی
------:همین الان داشتی چیکار میکردی؟
+++++:بازجویی این دختره نفهم دهنشو باز نمیکنه
-----------:امممم بعد یه فکری براش میکنیم الان بهتره بریم سالن مذاکره
+++++:خبریه؟!
-------:نمیدونم ولی بهتره بریم ببینم چه خبر شده!
«رفتن بیرون»
•••:توهم اوردن اینجا
یونا: بله؟ شما کی هستید
•••:من یکی از ندیمه های اینجام که به خاطر پاپوشی که دوختن برام اوردنم اینجا اسمت چیه دختر گل
یونا: اسمم جانگ یونا هست شما اسمتون چیه؟
•••:کانگ یوجونگ تو اجوما صدام کن
یونا: به چه دلیلی شمارو اوردن اینجا
اجوما:سال ها ارباب جین رو بزرگ کردم
یونا: یه لحظه جین کیه؟
اجوما: ارباب عمارت اینجا
یونا : اها
اجوما: میگفتم.......
این داستان ادامه دارد🌑
آنچه گذشت: یونا:اهای منو کجا میبرین ولم کنیددددددد( جیغغغ)
............................................
یونا:با شما غول تشنامم ولممم کنید. احیانا کردید
( وارد زیر زمین شد)
یونا: چیکار میکنید .... کجا میبرید منو ده حرف بزن لعنتی
نگهبان: هوشششه دختر وراج اون دهن کوچولوتو بنند
( راوی: یونارو بستن به صندلی و رفتن بیرون)
یونا ویو: بستنم به صندلی ولم کردن رفتن تا اینکه یه نفر وارد شد
++++++:قبل از هرچیزی با حرف خوش میگم دهنت باز و کن حرف بزن
یونا: ......
++++++:بک هیونگ چی تو انبارش دارع؟
یونا: ها؟
+++++:یه بار دیگه میپرسم بک هیونگ چی تو انبارش داره؟
یونا ویو: خدایا خودت کمکم کن الان باید بهشون اطلاعات بدم یا ندم اصلا این اقا و اون اقاهه کین؟ چی ازم میخوان؟ چیکار کنم!
++++:اهای باتوام
یونا: ها؟
+++:کری یا خودتو به کر بودن میزنی برای اخرین بار میپرسم چی تو انبارش داره ؟
---------:داداش!
+++++:کی اومدی
------:همین الان داشتی چیکار میکردی؟
+++++:بازجویی این دختره نفهم دهنشو باز نمیکنه
-----------:امممم بعد یه فکری براش میکنیم الان بهتره بریم سالن مذاکره
+++++:خبریه؟!
-------:نمیدونم ولی بهتره بریم ببینم چه خبر شده!
«رفتن بیرون»
•••:توهم اوردن اینجا
یونا: بله؟ شما کی هستید
•••:من یکی از ندیمه های اینجام که به خاطر پاپوشی که دوختن برام اوردنم اینجا اسمت چیه دختر گل
یونا: اسمم جانگ یونا هست شما اسمتون چیه؟
•••:کانگ یوجونگ تو اجوما صدام کن
یونا: به چه دلیلی شمارو اوردن اینجا
اجوما:سال ها ارباب جین رو بزرگ کردم
یونا: یه لحظه جین کیه؟
اجوما: ارباب عمارت اینجا
یونا : اها
اجوما: میگفتم.......
این داستان ادامه دارد🌑
۳.۷k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.